خواهر_شوهر_جنیفر
عضویت :
1401/10/07
زن
درج نشده است
zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
من و فرزندانم
- پسر - 5 سال
461 موضوع
پست
مادرشوهرم زهرشو ریخت تو خونه دعوا شد شوهرمم قاطی ک...
1403/07/26
22:36:46
14 پست
14
از خواب که بیدار میشم دو روزه میگم خدایا چطو ممکن...
1403/07/24
16:16:29
46 پست
46
چند وقت یبار می‌رید رستوران یا تو خونه غذای رستورا...
1403/07/21
14:33:24
33 پست
33
یه زمون خودکشی میکردم پشت سرهم الان چند سالی هست ک...
1403/07/21
05:45:22
19 پست
19
دارم پس میفتم حالم خرابه خدایا چجوری ماشینمو تحویل...
1403/07/21
04:20:53
35 پست
35
باورتون نمیشه بهتون بگم😳بچه ها چطور ممکنهههه
1403/07/21
00:27:05
20 پست
20
معامله ماشینی که مال من بود توسط شوهرم و اشنای شوه...
1403/07/20
23:49:45
32 پست
32
خواسته های خیلی زیاد فرزند
1403/07/20
22:51:51
12 پست
12
این نهار خوشمزس بنظرتون
1403/07/20
13:00:19
11 پست
11
هفتاد و پنج میلیون چک شوهرم تو کیف پولم بود نیست
1403/07/20
12:39:29
31 پست
31