پسر بزرگ من تازه چهار دست و پا راه میرفت خونه ی مامانم بودم ویلایی بود.دیدم دهنش ملوچ ملوچ میکنه و اب دهنش راه افتاده بود.یه چیزی رو عین ادامس میجویید بعد از دهنش افتاد نگاه کردم دیدم مارمولک خشک شده بود🤒🤒
در ۹۹.۹.۱۱زیباترین هدیه مو از خدا گرفتم یه فندوق کوچولوی دوست داشتنی که یه تیکه از وجودمه 😍😍در تاریخ ۹۹.۹.۹.بهتریترین اتفاق زندگیم خواهد افتاد مطمعنم 😍سکوت کن..فرقی نمیکند از روی رضایت باشد یا دلخوری این روزها مردم از سکوت کمتر داستان میسازند
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!