اصلا نفهمیدیم رو چه حساب دادن!
ما تو فامیلمون یکی درمیون پولدارا و صاحب خونه ها گرفتن.مستاجرا و وضع پایین ها نگرفتن.موندیم والا.
مادرشوهرم با اینکه بهش تعلق گرفته میگه نمیرم بگیرم یا میدم به یه بنده خدایی.کشته مرده نیستیم که.واقعا حساب کنی 100 تومنم نمیشه.مردمو انداختن به جون هم.
همسر من حراست نمایشگاه مواد غذایی ماه رمضان بود یعنی تو مدت نمایشگاه نمیشد باهاش حرف زد.بسکه هر روز میدید مردم به خاطر ارزونتر خریدن مرغ و گوشت چجوری میفتن به جون هم اعصاب براش نمونده بود.یه بار اومده بود چاقو رو از دست یکی بگیره خودش زخمی شده بود.
حالا بازم همون بساطه با یه اسم دیگه.مردم خوش خوشانشون بود الان قوت شب عیدشون جور میشه.بیا اینم وضعش
آنجا که نام مهدی نیست قرار نه فرار باید کرد