تجربه شخیصیمو برات میگم
من تو بارداری تشنج زیادی داشتم خیلی زیاد
یکیش این ک بابام تهدیدمون کرد ک با اسلحه میکشتمون
و مامان و خواهرام میخواستن فرار کنن از دستش
همش دعوا و جار و جنجال.
از طرف دیگه پدر شوهرم ک عاشقس بودم فوت کرد و من سه ماه تمام اشکم خشک نشد
ولی تو بارداری زیاد ولعصر خوندم دوبار قرانو ختم کردم
مدام خربزه و خرما خوردم
الان دخملم انقد صبوره ک نگو .
تاثیر قران از جو سمی زندگیم بیشتر بود