2777
2789
عنوان

تبادل نظر فرهنگی هنری

| مشاهده متن کامل بحث + 173603 بازدید | 2695 پست
خواهر مانیا رو دوست نداشتم

بعضی ها شخصیتشون باس هست اما باس خوب .. این بیشتر شبیه اونهایی بود که همش دارن تعیین تکلیف میکنن برای دیگری و خودشون رو نمیبینن
اونجاهایی که تنهاست و دوربین داره حرکاتش رو در تنهایی نشون میده دائم داره به خودش ور میره اما توجهی به خودش نداره نگاهش همش داره بیرون رو میکاوه !

با مانیا هم مثل شاگردش صحبت میکنه ! راهنمایی کردن یه طرف قضیه است اوستا بازی درآوردن یه طرف دیگه .
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
قبل از شروع بحث اپیزود دوم دوباره تاکید می کنم که مانیا آدم صادقی نیست و برای تسهیل پروسه طلاقش ***تهمت*** اعتیاد به همسرش زده . خوبه دوستانی که دروغ مانیا وتهمتش رو موجه میدونن به یاد بیارن که هدف وسیله رو توجیه نمیکنه. و خلاف تصور بعضی از افراد اخلاقیات رو نسبی تعریف کردن همیشه هم به نفعشون نیست.

یه سوال ساده:
اگر مردی که راهی برای طلاق دادن زنش نداره , مثلا توی یکی از همین کشورهایی که به محض طلاق اموال مرد نصف میشه و به همسرش داده میشه و در عین حال اثبات خیانت زن باعث میشه نصف اموال مرد نصیب همسرش نشه (بعد از طلاق تو خیلی کشورها مردها واقعا به خاک سیاه می شینن), بتونه شواهدی رو جعل وتقدیم دادگاه کنه که خیانت زنش رو اثبات کنه در برابر همین تهمت هم باز خواهیم گفت متهم کردن این مرد به نادرستی تیشه به ریشه انسانیته؟؟؟
اگر جوا ب مثبته که خود این طرز تفکر تیشه به ریشه انسانیته چون انسانیت فقط در چارچوب پایبندی به اخلاقیاته که معنا داره.

اگر هم که جواب منفیه
فرق این دو عمل تهمت زدن چه چیزه جز جنسیت فرد خاطی؟؟ یعنی در جهتگیری جنسیتی باعث شده ما دچار خطای در قضاوت ارزشی بشیم که این خودش مشابه همون چیزیه که ما به خاطرش از مردسالاری می نالیم...

اما اپیزود دوم...

باز هم عدم صداقت مانیا توش آشکاره: انگار این آدم اصلا با راستی مشکل داره از یه شمع ناقابل هم نمی گذره و میخواد با دروغ عملی شمع یک سال پیرتر رو کیک گذاشتن توهم پیر شدن رو تو مرتضایی که به قول خودش رفیقشه ایجاد کنه!! با این بیچاره هم روراست نیست! به خواهرش هم توصیه می کنه که *بذاره شوهرش زودتر پیر شه*!
این نحو استدلال به خصوص با حضور خواهری که رفتاراش خیلی خوشایند نیست آدم رو یاد توصیه های خاله ... می کنه که آدم تو افرادی باسطح درک پایین می بینه.

دو رفتار دیگه مانیا توی همین اپیزود هم نشون میده که مانیا احتمالا خاستگاه خونوادگی چندان فرهنگ آموخته ای نداره و به رغم ظاهر آلامدش سطح فرهنگ عمومی پایینی داره.

یکی وقتی موقع پارک به راننده جلویی با اون لحن نه چندان خانم منشانه میگه:*چی میگی؟* و یکی هم وقتی داره دوباره سوار میشه و پیرمرد ظاهرا شیشه ماشین رو براش پاک می کنه میگه:* چی میخوای؟ پول بدم بهت؟* این دوجمله و نوع رفتارش تو دو موقعیت خیلی عوامانه و غیر محترمانه بود. بماند که بعدش هم رو به خواهرش میگه اینا از ما خوشبخترن چون هیچی نمی فهمن!!! اینکه آدم اینطور زود نتیجه بگیره که کسی چیزی می فهمه یا نه خیلی هشدار دهنده است مخصوصا وقتی این کس یه ادم محتاج باشه.

نوع رفتارهای خواهرش هم همین باور رو درباره خونواده اش وطرز تربیتش تایید می کنه. این قضاوتهای قالبی در خواهرش هم هست: مثل اظهار نظرش درباره راننده کامیونها یا پیرزن گوشه خیابون. واقعا معلم بودن این زن خودش یه بخش بزرگی از مصیبت امروز جامعه رو نشون میده!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



برگشتم!


پاپاگینا جون منم دقیقا منم حس کردم ماندانا مدیر مدرسه است!! ببین به نظر منم رهبر بود اما راستش من حس بدی نسبت بهش نداشتم شاید از اون تیپهایی باشه که آدم رو تو دراز مدت خیلی عصبی کنه اما دقت کرده باشی نکته هایی که به قول شما به شکل رهبری می گفت هیچ کدوم بی مورد یا بی منطق و از روی تحکم نبودن .. حتی اونجا که به مانیا می گه مواطب باش تو چاله نیافتی و مانیا تو دو چاله میافته! ماندانا می خنده و شوخی می کنه ..
به نظرم هدف از حضور ماندانا و نشون دادن این امر و نهی ها این بود که شخصیت مانیا بیشتر شفاف شه. یه جورایی تاب تحمل مانیا رو نشون داد! اینکه اصلا در مقابل انتقاد های منتفی ماندانا و راهنمایی هاش و نصایحش کم طاقتی نکرد و همه رو با روی خوش و صبورانه گوش می داد . اینا همه نشون می ده که مانیا چه جور شخصیتی داره ...

همین طور برپایی یک جشن تولد برای مرتضی باز هم ثابت می کنه که مانیا به فکر محیط داخل خونه و به فکر همسرش هم بوده و خواسته های او برای داشتن هویت اجتماعی در بیرون از خونه نمی تونسته دلیلی باشه بر بی تفاوتی او نسبت به اعضا خانواده ..
کیارستمی گره خوردگی رانندگی رو باز تو این اپیزود هم نشون میده ! اینبار به یک کامیون و راننده اش....
اینجا هم ماندانا رهبری می کنه به نظر می رسه ماندانا راه و چاه مقابله با چاله چوله های این جامعه رو بهتر بلده !!! می دونه چطور باید از معرکه جان سالم به در برد! مانیا بی تجربگی میکنه همش می خواد شاخ به شاخ شه !! نمی دونه که زورش نمی رسه !! ماندانا با سیاسته ! شاید واسه همینه که ظاهرا موفق تر از مانیا زندگی می کنه !! می گه بذار اون راننده پرایدی راه بگیره تو پشتش برو!! ماندانا از تماس از خطر از ریسک امتناع می کنه :
از افتادن تو چاله ای که وسط خیابونه اما نباید باشه!
از تصادف با پیرزنی که توی خیابون داره راه می ره و نباید بره!
از حرکت ماشین در مسیری که قانونا مال اونه بخاطر کامیونی که نباید اونجا بیاسته !
از پارک کردن در جایی که مغازه دار نباید بگه نمی شه پار کنی !
و ...
برای تعریف خواهر مانیا کلمه رهبر به نظرم مناسب نیست رهبری یه بار مثبت با خودش داره این خانم بیشتر مشغول کنترل کردن آدمای دیگه و محیط اطرافش هست اونقدر هم زیاد که واقعا تحمل آدم تموم میشه
درسته که ماندانا در مقایسه با مانیا منطقی تر رفتار میکنه و اهل ریسک نیست و بلده با خطرهای اجتماع چطور بجنگه و با سیاسته و.... اما من مانیا رو بیشتر درکش می کنم.
مثلا جایی که پیرزنی داره از خیابون رد میشه ، ماندانا میگه : مواظب این پیرزنه باش .این تا مرگ فاصله ای نداره .و وقتی مانیا می ایسته ، ماندانا میگه : واینسا ،مانیا برو.اما مانیا به پیرزنه میگه : مادر کجا میری ؟ میخوای برسونمت؟ اگر ماندانا جای مانیا راننده بود فقط مراقب بود که به پیرزن برخورد نکنه و بهش نمی گفت که برسوندش.
و این اتفاق در اپیزود های بعدی هم تکرار میشه که مانیا افراد غریبه رو سوار ماشینش میکنه که از اونها یکیشون باز یه پیرزنه.یکیشون یه دختر جوونه و یکیشون یه روسپی.
پس مانیا شدیدا اهل ریسکه.خود من تا حالا پیش اومده که پیرزنی رو سوار کنم و به مقصد برسونم.اما واقعا جرات سوار کردن یه روسپی رو ندارم.
در همین اپیزود هم مشخصه که ماندانا دائم داره مانیا رو کنترل میکنه که از خطر فاصله بگیره .و مامان آریا دقیقا درست میگی که در ظاهر هم تو زندگیش آدم موفق تریه.
مانیا با ریسکهایی که کرده زندگی پرتلاطمی هم داره ، به طوری که الان در مواجهه با این تلاطمها که یکیش عصیان پسرشه عملا کم آورده.
در همین مورد هم وقتی ماندانا نصیحتش میکنه میگه: ول کن تقی اینو گفت ، نقی اینو گفت..... اما مانیا در پاسخ تمام نصیحتهای ماندانا بهش میگه : تمام این چیزیایی که میگی درست.اما وابستگی چیز بدیه.
و باز هم احساس......
از نظر شغلی هم ماندانا در یک مدرسه هست حالا مدیر ، ناظم یا معلم.مانیا نقاشه.پس مانیا همیشه سراغ دلش رفته.و حدس میزنم حتی ازدواجش با شوهر اولش هم از رو احساس بوده و بعد تو زندگی میبینه که نمیتونه باهاش زندگی کنه.
این قسمت خیلی کوتاهه.مانیا پیرزنی رو سوار میکنه تا به مقصدش برسونه.پیرزن میگه روزی سه بار به امام زاده میره و دعا میکنه .و میگه خونه اش رو فروخته و رفته سوریه.
اما در خلال حرفهاش از مشکلات زندگیش میگه .این که شوهرش و پسر 12 ساله اش مرده.و اینکه دخترش که 7 تا بچه هم داره غده در آورده.
اما همچنان معتقده که با دعاهاش به حاجتهاش میرسه.

خوب آدمهایی شبیه بهش رو میشناسیم و از نظر من اعتقاداتشون براشون کمک بزرگیه برای مواجهه با مشکلات زندگیشون.یک نوع دستاویز دارن برای آرامش گرفتن و فراموش کردن.
فراموش کردن مرگ فرزند.انگار یه جورایی روحشون رو سر می کنن.و روح دیگه دردی رو حس نمی کنه.
اما مانیا روحش دردها رو حس میکنه.پیرزن دستمال و تسبیحی به مانیا نشون میده و میگه حضرت رقیه و امام حسین بهش دادن.و میگه از مال دنیا همینها رو داره.و مانیا جایی بهش میگه : خوبه دیگه مادر .هر چی وابستگیت کمتر باشه راحت تر زندگی میکنی.

سلام به همگی

فکر می کنم این اپیزود فقط بهانه ای بود برای باز کردن پای مانیا به امامزاده و به چالش کشیدن باورها و اعتقادات (نداشته یا کمرنگ) مانیا. افراد شبیه به مانیا رو حتما زیاد دیدیم که با وجود عدم اعتقاد به دین و مسائل اون وقتی دچار مشکلی میشن باز هم برای گره گشایی از مسائلشون پناه می برن به همون باورهایی که همیشه پس می زدن و خرافات می خوندنشون. اینجا پیرزن وسیله ای بود برای بیدار کردن احساسات و باورهای خفته مانیا.
پاپاگینا جان

در مورد این اپیزود حرف چندانی برای گفتن در اینجا ندارم . بجز تاسف برای سوغاتی که جهل و خرافه برایمان اورد و تاسف برای انچه به نام دین در مغزهای انسانها تزریق شد.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کمردر

hosna_1376 | 18 ثانیه پیش
2791
2779
2792