2777
2789
عنوان

تبادل نظر فرهنگی هنری

| مشاهده متن کامل بحث + 173604 بازدید | 2695 پست
پاپاگنا جان , و فیری عزیز قبل از هر حرفی یکهو احساس کردم بحث داره دچار هیجان مضر میشه. ما میخوایم از هم یاد بگیریم , همین.
فکر می کنم صحبت پاپاگنا جان درباره صدای زن بر می گرده به ابتدای اشنایی ما و نوشته های من در ریحانه بهشتی که بعد از انتخابات ارشیوش پاک شد. خب پاپاگنا جان من همون جا هم مفصل نظرم رو گفتم.اینطور نبود که سوالی رو بی جواب گذاشته باشم منتها قرار هم نبود که من شما رو هم جهت با خودم بکنم و یا شما من رو هم سو با رای خودتون. چون موسیقی و نگاه من به اون در ارتباط مستقیم با این بحث نیست من فقط به زن و حضور موسیقایی اون می پردازم.

اما فعلا پسری بیداره
پس تا بعد...
حوریثا جون یادم نمیاد که اونجا هم اینها رو نوشتم یا نه.اما اینجا تو صفحه های قبل ( پنجاه و خورده ای ) نوشتم.

اما تو اون کلوب یادمه همه با اصل گوش دادن و یادگیری موسیقی هم مشکل داشتن ، چه برسه به صدای زن در موسیقی که فکر کنم در مخیله شون هم نمی گنجه!اونجا بحث ما بیشتر سر اصل موسیقی بود.

با این حرفت که بحث داره دچار هیجان مضر میشه موافقم.از اول هم دلم میخواست همه تمرین کنیم که فقط نظر خودمون رو بگیم.در چنین بحثهایی بهتره که هر دو طرف قدرت نتیجه گیری درست از حرف هم رو داشته باشن.
من انتظارم از فیری جون خیلی بیشتر از این بود که با مثال من از great mass موتزارت استنباط کنه که برای من مرغ همسایه غازه!یا مقایسه ش کنه با بندگی کردن.
در صورتیکه خودش هم برای اثبات حرفهاش کتاب سیمون دوبوآر و مباحثه ی فوکو و چامسکی رو مثال میزنه.
ما با آوردن مثال خیلی راحت تر میتونیم منظورمون رو شرح بدیم و چه بهتره که فرا مرزی عمل کنیم و خودمون رو محدود نکنیم.

در مورد دکتر سروش من تازگیها مصاحبه هاش رو از بی بی سی میبینم و به نظرم جز روشنفکرهای دینی حقیقت گو و با استدلاله.من تو روشنفکرهای دینی به شریعتی ترجیحش میدم.اما ایشون هم بعد از سالها زیانهای اجتماعیی که داشتیم ، در مورد سکولاریسم به نتایجی مشابه با روشنفکرهای غیر دینی رسیده که البته باز خودش خوبه اما دیر.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



پاپاگنا جان
تو همان کلوپ هم اگر خاطرت باشه اصل موسیقی به معنای هنر وعلم شناسایی وتولید اصوات مورد سوال نبود و حداقل دونفر بودند که در عین مخالفت با شنیدن موسیقی و نوازندگی مرسوم معتقد به تعلیم سلفژ و علم موسیقی به فرزندانشون بودند. جسارتا از شما بعیده که اینطور درباره گنجایش مخیله! آدمها قضاوت کنید. به قول شما ما داریم تمرین اظهار نظر می کنیم پس چون تخطیه نظرات سایرین هدف ما نیست خوبتر اینه که از ادبیاتی استفاده بشه که شایبه توهین و تخطیه توش نباشه.
من فکر می کنم در مورد صحبت فیری جان شما دچار سوتفاهم شدید. طبق یک اظهار نظر قبلی شما ایشون اینطور نتیجه گرفتند که شما بندگی رو که جوهره پرستش در هر دینی هست رو قبول ندارید و باعث ایجاد روح یه استبداد پذیری در جوامع و به طور خاص جوامع اسلامی می دونین. خب طبیعتا وقتی می بینند شما از حس نزدیک شدن به خدا از طریق تصنیفات کلیسایی موتسارت سخن میگین این شبهه پیش میاد که پرستش و بندگی و ایمان ورزی در اسلام و جوامع شرقی رو رد می کنید اما در جوامع غربی با همین مفاهیم مشکلی ندارید.
اما مثال از صاحبنظران مطرح غربی ای مثل فوکو و چامسکی و نقدشون از فرهنگ خودشون که دراه هژمونیش رو بر سایر فرهنگها گسترش میده در جهت این بحث که باز هم نمی تونیم ادعا کنیم محدود یا مختص ایرانه بلکه جهانی است دور از مسیر بحث به نظر نمیاد.

من فکر می کنم دکتر سروش شرایطی رو تجربه کرده و به دورانی تعلق داره که دکتر شریعتی نداشته و طبیعیه که بصیرت رو به کمالتری داشته باشه.

حالا که نوشته هاتون رو دوباره نگاه کردم پاپاگنا جان به این نتیجه رسیدم سوتفاهم موجود در بحث ناشی از اخذ دو معنای متفاوت برای دید جنسی باید باشه. شما دید جنسی در جامعه رو که مسببش رو اسلام میدونین گویا دید جنسیتگرایانه برای خودتون تعریف کردید در حالیکه حداقل من منظورم از دید جنسی یعنی همون ابژه جنسی دیده شدن. شما منظورتون

باید باشه.sexist views or discriminating views اما منظور من و احتمالا فیری جان همون چیزیه که به male gazeمربوط میشه.
قبل از هر چیز من گفتم که از اون مثال قصد توهین ندارم تا اصلا لغت ندید بدید پاش به وسط نیاد چون صرف نظر از تحقیر آمیزبودنش بار معناییش دلالت بر محرومیت از دیدن چیز خوبی داره حال آنکه من فکر نمی کنم مرد جوانی که چشمش به بدن زنها نخورده ندید بدید باشه! به هر حال مثال من به این دوران ربطی نداشت جامعه ما مدتهاست که حتی اقتصاد کشاورزی هم نداره! و زنهای ما مدتهاست که تو خیابون مینی ژوپ نمی پوشند. اشاره من به تضاد سنت و مدرنیته ای بود که حداقل 6 دهه پیش به اوج خودش رسید.

من هنوز مطمین نیستم وقتی شما از دین و اسلام صحبت می کنید کدوم اسلام رو مد نظر دارین. اسلامی که در قرآن و کتب فقه و حدیث ماست و در حوزه های تشیع امامیه تدریس میشه یا اسلامی که در عربستان و پاکستان تدریس می کنند و یا اسلامی که ولایت فقیه داره و یا اسلامی که صفت جمهوری فعلی است و یا رفتار جمعی مسلمانان و یا رفتار فردیشون .
به هر حال منظور من اون اولیست. در اسلام یک اصل کلی برای حضور زن در عرصه عمومی و بالاخص خارج از حریم خانواده هست و اون اینه که هر رفتاری که باعث جلب توجه و نگاههای مردان بیگانه به سمت زن شود مورد تایید نیست. حال این رفتار لباس پوشیدن باشد یا رقصیدن. ارایش کردن باشد یا بلند خندیدن. اواز خواندن باشد یا حتی اقامه نماز. و علتش هم نگاه تبعیض امیز و محرومگر به زن نیست. علتش جلوگیری از تنزل زن به کانون توجه مردان بیگانه است چرا که زن ابتدا به ساکن زمانی کانون توجه مرد قرار می گیرد که جذبه های زنانه اش دیده شود. به همین دلیل حجاب و حرمت شنیدن صدای زن برای مردها ناشی از همین تدبیر پیشگیرانه است. چون زن با این جذبه ها در حد یک کالای جنسی تنزل می یابد و وجه انسانیش در پس زمینه قرار می گیرد به همین دلیل پوشش هر امر خوشایند او باعث زدودن نگاه جنسی و شهوی به او می شود. از نوشته شما اینطور به نظر میاد که گویا اسلام حق خواندن و لذت از صدای خوش زن رو از اون گرفته. اینطور نیست. کم نیستند قاریان خانمی که صدای ملکوتی دارند و اتفاقا با سلفژ هم قرایت رو یاد گرفتند. یا خانمهایی که آواز میخونند اما بذل هر گوشی نمی کنند اون صدا رو. شاید بگین شنیدن صدای زن که تحریک کننده نیست . این رو باید از یک مرد راستگو پرسید و من میدونم جواب چیه. حتی اگر جواب اون هم نباشه در کانون توجه بودن برای مردها برانگیزاننده است. به نظر شما ماریا کالاس عاشق سینه چاک مذکر بیشتر داشت یا پاواروتی؟ اصلا هم صحبت هنرشون نیست. فکر می کنید همه عاشق هنرش بودند؟
من وقتی اینها را برای یک دوست آلمانی که حتی طبق معیارهای اینجا هم آزاد لباس می پوشد توضیح دادم در جواب گفت. اوه. چقدر درست و منطقی. خب اره. اینطوری دیگه هوسی تو دل کسی ایجاد نمیشه. ولی برای من که اینطوری بار اومدم دیگه تغییر خیلی سخته. راستش مردها وقتی هوس کسی رو دارند براش همه کار می کنند حتی اگر بدونند اون با کس دیگه ای زندگی می کنه. اینطوری کلی کار آدم پیش میره!!
چیزی که برام جالب بود حق پذیری این دختر بود حتی اگر خودش نخواد یا نتونه طبق اون حق رفتار کنه.

برای همین من قویا معتقدم اسلام نه فقط به زن به عنوان یک موجود جنسی نگاه نمی کنه بلکه چون میدونه که این نگاه که زاییده غریزه و فطرته همیشه در تعقیب زنه تلاش کرده جلوی اون رو با تعیین حدود و حریمها بگیره تا باعث نشه زن بشه ابزار هوسرانی و لذتجویی.

پس نگاه جنسی به زن زاییده نه فقط اسلام که هیچ دینی نمی تونه باشه. این نگاه لازمه حفظ بقاست اگر در حریم خودش در خانه صورت بگیره. یک امر غریزیه در مردان که زنان رو به صورت ابزارهای بالقوه اطفای شهوت ببینند که مثل هر امر غریزی دیگر که محدود ومقید شدنش مرز انسان و حیوان رو تعیین می کنه باید قید وبند بخوره تا نافی ارزش انسانی زن نشه. در اسلام هم راهش رو قرآن چشم فرو انداختن مردان و پوشش زنان بیان کرده. ولی مادام که یک سر این رابطه یعنی نگاه حضرات مذکر بلنگه همونطور هم که تو جامعه مون شاهدیم پوشش زنها به تنهایی نگاه جنسی رو از زنها بر نمیداره ولی این هم دلیلی برای برداشتن پوشش نیست. اگر علاقمند بودین من توی یکی از بحثهای ریحانه در یکی دو ماه قبل درباره اش مفصل نوشتم.



پاپاگنا جان
من رابطه استبداد واسلام رو هنوز متوجه نشدم. چه رابطه ای هست بین پرستش یک خدای احد و واحد و سر نسپردن به غیر اون و ظهور دیکتاتوری. بندگی خدا در اسلام با بندگی و پرستش مخلوق جمع ناپذیره. شما چطور این دو رو مرتبط می بینین؟ شاید اگر توضیح دقیقتری بدین متوجه شم. استبداد یک امر ابتدایا نفسانیه و بروزش مممکنه با شرایطی تسهیل شه اما مسببش اونها نیستند. با این حال من حتی اسلام رو تسهیل کننده استبداد هم نمی بینم چه برسه به مسببش. اینکه جوامع اسلامی استبدادزده هستند دلیل بر ارتباط اسلام و استبداد در یک چارچوب منطقی نیست. با این حساب چون همه کشورهای امریکای لاتین یا آفریقا هم استبدادزده هستند باید اینطور نتیجه گرفت که اونها هم مسلمان هستند! من استبداد در این ممالک رو صرف نظر از اینکه دموکراسی قبلی رو ایا واقعا بشه عاری از استبداد دید یا بشه مثل فوکو استبداد رو توعمق فرهنگ غرب دید ناشی از شرایط تاریخی میدونم. نگاهی به سابقه استقلال اونها و توجه به سلطه دیرپای دول غربی در اونها نشون میده که مقایسه شرایط اونها با دموکراسی غربی از اساس دور از انصافه. اما یک چیزی که ارتباط مستقیم بار شد دیکتاتوری داره سطح سواد وآگاهی مردمه که اتفاقا اسلام دین مبتنی بر معرفت و تعقله. پس باز هم با هم جور در نمیان.

مکتب دیکتاتورها رو خوندین؟ از سیلونه؟
حوریثا جون.در مورد گنجایش مخیله ی آدمها این من نیستم که قضاوت می کنم ، بلکه خودشون بروزش میدن.
درسته اعتقادات هر کسی به خودش ربط داره اما گاهی این اعتقادات ناشی از جهل و نادانیه که باعث بیماری جامعه ست.اون موقع دیگه ما نمیتونیم ادعا کنیم که برای چنین اعتقاداتی هم میتونیم احترام قائل شیم.

مثال بسیار سفت و سختش دوران جاهلیت اعرابه.اگر بپذیریم که در اعراب جاهلیت اعتقاد داشتن که باید دختران رو زنده بگور کرد(گرچه اگر این قضیه رو بپذیرم احتمال میدم فقط برای بعضی از قبایل عرب وجود داشته و نه همه ) ،پس باید گفت به عقایدشون احترام بگذاریم و نگیم عصر جاهلیت؟

تا جائیکه یادمه در اون کلوب چند نفری بودن ( نه همه) که دلایلشون نه منطق و استدلال درستی داشت و نه برخوردشون محترمانه بود .آدمهای متعصبی که همونطور که گفتم اصلا در مخیله شون چنین تفکراتی نمی گنجید و از روی عصبانیت و تندرویی با بددهنی زیادشون آدمهایی با عقیده ی متفاوت رو فراری میدادن و جالب اینه که دقیقا همونها هم بعدا دیدم که از این وحشیهایی که به خاطر نفعشون مردم رو می کشن و میزنن حمایت میکردن.
برای من عقاید چنین افرادی اصلا و ابدا قابل احترام نیست چون برای جامعه خطرناکه و حتی ممکنه باعث مرگ هموطنانم بشه.
و از شما تعجب میکنم که به افراد تندرو در همین سایت که همیشه با بددهنی دارن با همه صحبت میکنن ندیدم که تذکر بدی که احترام بگذارن اما جمله ی " در مخیله شون هم نمی گنجه " ی من رو بی احترامی میدونی.
درصورتیکه این جمله ی من یک دهم بی احترامی های فراوون آدمهای تندرو نیست.
در همون کلوب اگه یادت باشه خانمی وقتی نتونسته بود بحث رو منطقی پیش ببره جمله ی توهین آمیزی نوشته بود .جالب اینه که تازه اینها خودشون رو خیلی مسلمون میدونن و یادمه همش داشتن راجع به "حق الناس "حرف میزدن.من نمیدونم کجا این حق الناس رو رعایت میکنن!

به هر حال یک چنین آدمهایی از نظر من لایق چنین جملاتی هستن.من هیچوقت به عقاید آدمهای مرتجعی امثال شریعتمداری کیهان احترام نمی گذارم .چون همینطور که میبینی با اعتقادات پوسیده شون دارن یه عده ای رو به کشتن میدن.
حوریثا جون مثل اینکه همش داریم دور یه سیکل میچرخیم.من نکات مبهمی در همون اصولی که شما میگی میبینم.
هنوز در مورد آیه ی 34 سوره ی نساء و آیه ای از بقره که ترجمه اش میشه "زنان چون کشتزار شما هستن ،از هر طرف که میخواهید وارد آن شوید"دلایل منطقی و درستی از عالمی نشنیدم .

در مورد صدای زن در موسیقی ، از مردی تا حالا نپرسیدم که باعث تحریکش میشه یا نه ، حتی از همسرم .چون این سوال رو خیلی زشت میدونم.
به خصوص اگه از همسرم بپرسم که مطمئنم من رو یه احمق فرض میکنه.چون سالهاست که ویولن میزنه و اهل موسیقیه و همیشه وقتی یک آواز کلاسیک رو گوش میدیم در مورد مسائل فنیش باهم بحث میکنیم که مثلا دیدی اینجا چقدر مدولاسیونش ( تغییر گامش) رو خوب انجام داد و از این گونه حرفها...حالا فکر کن این وسط من بیام بپرسم که این صدا تحریکت میکنه؟!!!!!!!فکر کنم بعد از این سوال تنها چیزی که به ذهنش میاد اینه که من از موسیقی " هیچ چی" نمیدونم و چطور تاحالا انقدر راجع بهش باهم تونستیم بحث کنیم!
در مورد طرفداری از صدای خاصی هم، همیشه دیدم که هم از صدای مردها خوشش میاد و هم زنها.
در مورد صدای زنها که من انقدر به این قضیه فنی نگاه میکنم که گاهی نظرش رو در مورد صدای زنهای مختلف میپرسم.
مثلا دو تا آهنگ یکسان از دو خواننده ی مختلف زن رو میگذارم و ازش میپرسم کدوم صدا از نظرت قشنگتره؟کاترین جنکینز یا سارا برایتمن؟
جالبه که چند وقت پیش شبح اپرا رو با صدای برایتمن براش گذاشتم که تفاوتش رو با ترانه ی فیلم ببینه.بیشتر این نکته که آنتونیو باندراس هم آواز میخونه براش جالب بود تا تفاوت صدای برایتمن با خواننده ی ترانه ی فیلم.

و اما در مورد عبارت معروف " تنزل زن به کانون توجه مردان".به نظر من این همه دستورات مختلف که زن باید چکار بکنه و چکار نکنه خودش باعث " تنزل زن به کانون توجه مردان" میشه.
مگر زن یک انسان مستقل نیست ؟ اگر بپذیریم که اینطور آفریده شده که باید مسائلی رو رعایت کنه تا مرد رو مصون نگه داره بی عدالتی محضه.

به نظر من مرد باید طوری تربیت بشه که به زن به دید یک موجود شهوانی صرف نگاه نکنه و نه اینکه زن خود رو بسیار محدود کنه.

حوریثا جون من نمیدونم شما و فیری جون در اون سرزمینهایی که زندگی میکنید ، چرا دور و برتون هنوز هم پره از مردهایی که دید شهوانی نسبت به زن دارن.
اما من طبق تجربیاتی که داشتم و همچنین در نتیجه ی صحبتهایی که با خواهرم که در اروپا زندگی میکنه داشتم ، به جرات میتونم بگم این دید شهوانی به زن در غرب بسیار بسیار کمتر از شرقه.

دلیلش شاید یکیش به دین مربوط میشه و یکیش به وجود اسطوره های شرقی که گاهی ادیان هم از این اسطوره ها الهام میگرفتن.
در اسطوره های شرقی همیشه زن موجودی بوده شیطانی که مرد رو فریب میده.مرد همیشه موجود پاک و معصومی بوده که با وسوسه های شیطانی زن به بیراهه میرفته.همونطور که در داستان آدم و حوا هم داریم.

بنابراین حالا در دستورات دینی هم زن باید خودش رو محدود کنه که این مرد عزیز و پاک و معصوم یه وقت وسوسه نشه!

اینها هم از فرهنگ و اسطوره های شرقی میاد و هم از دین.
چون کلا جامعه ی شرقی همیشه مرد سالارتر از جامعه ی غرب بوده.
یه نظریه ی جالب خوندم که دلیل این موضوع رو ربط داده بود به بیابانی و خشک بودن بیشتر سرزمینهای شرقی.چون در اسطوره ها زمین که بارور شونده است سمبل زنه و آسمان که بارور کننده است سمبل مرد.
در مناطق کویری چون همیشه زمینها خشک و بی بار بودن ناخودآگاه زن ستیزی رو همراه خودش آورده.جالبه در شمال ایران مردسالاری کمتری وجود داره تا حدی که به ساختن جوک براشون منجر شده!

اینکه میگی "یک امر غریزیه در مردان که زنان رو به صورت ابزارهای بالقوه اطفای شهوت ببینند که مثل هر امر غریزی دیگر که محدود ومقید شدنش مرز انسان و حیوان رو تعیین می کنه باید قید وبند بخوره تا نافی ارزش انسانی زن نشه."

نظر من اینه که این قید و بند باید برای هر شخصی از طرف خودش بوجود بیاد و نه فشار خارجی و با محدود کردن زن که طرف مقابل این ماجراست.
و این قید وبند داخلی بوجود نمیاد مگر با آموزش و تربیت و فرهنگ سازی صحیح.
من هنوز جامعه ی ایده آلی رو در این زمینه نمیشناسم.اما فکر کنم غرب با همه نقایصش باز هم موفق تر از شرق بوده.
به طور مثال در استخرهای مختلط غرب کمتر به این موضوع تحریک مردان بر میخوریم تا حتی در خیابانهای پوشیده ی ایران.
در یکی از سایتهای سوال و جواب دینی اینترنتی بارها و بارها دیدم که جوانانی مشکلشون این بوده که حتی در خیابان هم دچار شهوت میشدن.این بیماری جنسیه که با وجود این همه پوشیدگی باز چنین مواردی فراوون یافت میشه.یعنی متاسفانه خیلی از پسرهای جوان ما دچار بیماری جنسی شدن.
مسئله ای که برای یک جوان غربی در استخر مختلط هم پیش نمیاد برای جوان اینجا در خیابان پیش میاد.
اینها به نوع تربیت بر میگرده.
از بس تو گوش پسرهای ما میخونن که شما فرق دارین.شما زودتر تحریک میشین.شما......خوب بیچاره ها باورشون میشه.با همون تفکرات بزرگ میشن.دستورات دینی سفت و سخت هم که این نوع تفکر رو تشدید هم میکنن.

مثالی که در مورد طرفداری مردها از خواننده ی زن زدی.به نظر من همیشه مردانی هستن که در آدمهای معروف طرفدار ظواهر زیباشونن.
به طور مثال طرفداران بریتنی اسپیرز و شکیرا از صداشون نیست که لذت میبرن بلکه از لباسها و رقصهای س ک س یشونه.چون من که صدای قشنگی از اینها نشنیدم.بخاطر موارد دیگه ای معروف شدن و طرفدار دارن.
وگرنه خواننده های زن خوش صدا و گمنامی هستن که فقط اهل موسیقی پیداشون میکنن و بهشون گوش میدن.صداشون به حدی زیبا و ملکوتیه که من تعجب میکنم که چطور معروف نمیشن .نمونه اش خواننده هایی که با گروه secret garden همکاری میکنن.

پس همیشه در هر جامعه ای آدمهای سطحیی هستن که به دنبال ظواهر و خوش گذرونین.خط مشی جامعه رو اون آدمهای سطحی نباید تعیین کنن.
وقتی من از موسیقی صدای یک نفر ( مرد یا زن) دارم لذت میبرم ، همسرم هم که اهل موسیقیه باید این حق رو داشته باشه ( لذت از دیدگاه موسیقی و نه جنسی).
برای ما آدمهای سطحیی که فقط به فکر شهوانیات زندگین و از زندگی فقط مسائل جنسی براشون اهمیت داره نباید محدودیت ایجاد کنن.اونها باید خوشون رو درمان کنن.نه اینکه با بیماریشون روز به روز جامعه شون رو هم بیمار تر کنن.
حوریثا جان شاید دیده باشی تا الان بارها شده بود که مجبور میشدم دوباره پستی برای توجیه پستهای قبلی خودم بگذارم و این شک برام پیش آمده بود که نکنه واقعا نمی تونم منظورم را برسونم ! می گفتم 1400 سال پیش مردها نان آور بودند و زنها .... می گفتند باید هم ما زنها زیر این همه فشار باشیم وقتی هنوز کسانی هستند که فکر می کنند مردها نان آور هستند پس زنها این همه کار می کنند و در آمد کسب می کنند ؟!!!!........ می رفتم پستمو دوباره نگاه میکردم !!! میگفتم الان دیگه کسی را اعدام نمی کنند به جرم مرتد بودن ، لینک گذاشتن که دو خط آخرش تائید کرده همینو و ...... بگذریم ..

همین که فهمیدم منظورم کاملا مشخصه دیگه توضیحی نمیدم ، امیدوارم پاپاگنا عزیز هم این دفعه بدون پیش داوری بخونند ،چون من پاسخ سوال شما را دادم که پرسیدی چرا کشورهای اسلامی دیکتاتوریزه است ؟

دیگه پرسیدی چرا صدا در اسلام حرامه که خوب بازم با توجه به مثالی که زدم یعنی تغییر همون موزیک روحانی که منم به خاطرش رفتم کلیسا که دیگه اثری ازش نیست چون دیگه احساسات پر شور جوونها که دیگه همه چیزشون جنسی شده را بر انگیخته نمی کنه حذفش کردن و این یعنی اینکه به نظر من هم صدای زن حتی می تونه تحریک جنسی داشته باشه اما نه شاید برای مردای دور و بر ما ، شاید برای به قول خودت یک آدم بیمار ، همون کسی که بچه های اینجا در مدرسه به خاطرشون باید یک پوشش مناسب داشته باشند که خودت هم تائیدش کردی !

و اینکه من نظر خودم و همسرم که هیچ وقت به سایتهای زنان سرک نمیکشه ، هیچوقت ندیدم به زنی توجه خاص کنه ، هیچ وقت ندیدم از ویژگیهای یک زن تعریف خاصی کنه اصلا در نظر نمیگیرم با اینکه هر دوی ما به موسیقی علاقه داریم خصوصا همسرم شناخت کاملی داره گیتار هم میزنه من هم دارم کردها را تمرین می کنم اما من برای این جور بحث ها به حرفها ،کتابها و مناظره های این طرفی ها گوش میکنم و نظر کلی میدم ، من هم جامعه ایران را در نظر میگیرم هم این طرفو بعد میگم آیا حجاب جنسیه یا نه ؟ آیا صدای زن جنسیه یا نه ؟
در ضمن من اصلا نمی دونم شما کجا بحث موسیقی کردین که باید من توبیخ بشم به عدم پاسخ ! اما تا جائی که میدونم شما از من نظرم را راجع به سبک موسیقی خاصی نپرسیدی که اون بالا گفتی چرا جواب ندادم !!!

ببین در پستهای بالا تناقض داری خودت میگی ایرانی ها هر جا باشن با چشماشون زنها را می خورن از اون طرف میگی اطرافیانت این مدلی نیستن منم میگم اینجا طرف متولد کاناداست (ایرانی الاصل)توی ْآسانسور دانشگاه دختر دست میزنه ! فکر نمیکنی اینا به پرسونالیتی یک آدم ربط داره؟
ولی نمی دونم ربط همه اینها به نماز خوندن مسلمونها چیه ؟

منم منتظرم رابطه استبداد با بندگی خداوند را متوجه بشم :)

حوریثا جان شما کار من را راحت کردی با همه جمالاتت موافقم ، دیگه توضیح بیشتر نمیدم که وقت دوستان گرفته نشه .

اما در مورد مشکلات ایرانی ها باید بگم همون 1400 سال پیش که همین عربهای وحشی (که البته قبل از اسلام دخترهاشون را زنده به گور میکردن و این اسلامی که زنها را شیطان میدونه با این جور عربها مبارزه کرد ) بهشون حمله کردن و تا حتی روی موسیقی این مردم متمدن تاثیر گذاشتن ، تا همین 50 سال پیش نظام پهلوی که اسلامی هم نبود اونجوری شکنجه و آزارشون میداد تا امروز که جمهوری اسلامی داره با وانت میره روی مردم (نمیدونم فیلمشو دیدیدن یا نه ) همیشه کتک خور بوده ! می دونین چرا ؟ چون کتک خورشون ملسه !
تا وقتی که اتحاد ندارن ، تا وقتی که روی فرهنگوشون کار نمی کنند تا وقتی که چشم به دستان مبارک امریکائی دوختن که نه تنها تا الان تره هم برای کشتارهای اخیر خرد نکرده (البته به جز حرکتهای خیلی نایسی مثل اهدای جایزه صلح نوبل !)و میاد با احمدی نژادی که ظاهرا به ریاست جمهوری قبولش نداره اما وارد مذاکره تسهیلات هسته ای ایران میشه چون فقط خطرش برای رئیس بزرگ اسرائلیه ! دوخته ، اوضاع همینه !
امریکای عزیز برای "ندا" فیلم میسازه دسته گل می فرسته اما برای صدها ندای زیر شکنجه ایران حاضر نیست نماینده ای از مدافعان حقوق بشر وارد ایران کنه برای جلوگیری از این همه ظلم !!! چرا ؟ چون ما ایرانی ها ثابت کردیم ارزش این همه فداکاری نداریم :(
¥ Doing what you like is freedom , Loving what you do is happiness ¥
طبق قولی که دادم اون مناظره نوام چامسکی و میشل فوکو را ترجمه کردم ، فیلم اصلی را پیدا کردم یک چیزهایئ اضافه تر داره ، باید با همسرم هم چک می کردم چون تخصصش فلسفه غربی است باید میدادم اصطلاحات فلسفیش را چک میکرد که حق مطلب ادا بشه این شد که یک کم تاخیر داشتم . توصیه میکنم بخونید :
نوام چامسکی شروع میکنه :

"بگذارید جملاتم را با رجوع به موضوعی که قبلا توضیح دادم شروع کنم اگر چنین چیزی درست باشد که به اعتقاد من درست است یکی از عناصر اصلی طبیعت بشر ،احتیاج به خلق آثار بدیع ،تحقیقات جدید ،خلق آزاد بدون تاثیر قراردادهای اجباری و دست و پا گیر موسسات می باشد و این بدین معنی است که هر جامعه متوسطی باید ماکسیمم امکاناتی را فراهم کند که این غریزه اصلی بشر محقق شود ، یعنی باید سعی کنیم بر عناصر اختناق ،ظلم ، ستم ، نابودی و اجبار که در هر جامعه موجود در دنیا به صورت پس باقی مانده تاریخی وجود دارد مثلا در جامعه خودمان امریکا فائق آئیم .
حالا من یک مجموعه سیستم بدون هیچ کنترل مرکزی که در برگیرنده موسسات اجتماعی و اقتصادی هستند را سیستم آنارکوسینداکالیسم (یک فرم آنارشیسم که بر روی کار تمرکز دارد) می نامم و از لحاظ من چنین سیستمی یک فرم مناسب سازمان اجتماعی برای یک جامعه پیشرفته تکنولوژیکی است که در آن انسانها نباید به ابزارها و دنده های یک ماشین تبدیل بشوند در چنین سیستمی می توانیم بر مشکلات فائق آئیم و این مشکلات بایستی توسط جامعه آزاد و کانون آزاد حل بشود که در آن این غریزه خلاق که من آنرا جز طبیعت بشر می دانم می تواند خود را در چنین جامعه ای بیان کند حالا به هر سوئی و به هر نحوی که بخواهد می تواند میسر شود مثل آقای فوکو نمی دانم چطور می شود که کسی به چنین مسئله ای علاقه نداشته باشد

آقای فوکو می خندد ....

مجری برنامه می پرسد : آقای فوکو آیا شما باور دارید که ما بتوانیم جامعه هایمان را دموکراتیک بنامیم با توجه به صحبتهای آقای چامسکی ؟

آقای فوکو : من هیچ باور ندارم که جامعه ما دموکراتیک باشد چطور می توانیم حتی باور کنیم همچین چیزی اتفاق بیفتد چون در جامعه ما مردم از لحاظ اعتقادی ، اقتصادی و فرهنگی در طبقات مختلفی قرار دارند ، برای من پر واضح است که ما تحت رژیم دیکتاتوری طبقاتی زندگی می کنیم ، طبقه قدرتمند که حتی با خشونت و ابزار خشونت با کمک موسسات و حتی قانون بر ما سیطره یافته اند .
برای ما دموکراسی وجود ندارد ، شما از من پرسیدید چرا من علاقمند به سیاست هستم ؟
من از جواب دادن طفره رفتم چون بهتر بود از من می پرسیدی که چگونه به سیاست علاقمندم؟

من به شخصه هیچ گاه قادر نخواهم بود که مدل اجتماعی ایده آلی برای جامعه پیشرفته علمی و تکنولوژی ارائه بدهم .
از جهتی دیگر یکی از چیزهایی که من برای من خیلی مبرم و ضروریه این است که ما بایستی جاهائی که حتی مخفی هستند تمام روابط قدرت سیاسی را که کنترل گر و اختناق گر و سرکوب گر اجزا اجتماعی هستند را به همگان نشان دهیم چیزی که من می گویم این است که این لااقل رسمی است در جامعه اروپائی ما که قدرت به طور موضعی در دستهای دولت است و توسط تعدادی موسسات معین حمایت میشه مثل پلیس ،مثل ارتش و دیگر دستگاههای دولتی ، همه ما می دانیم این انستیتوها تکشیل شده اند تا تصمیمات برخی را عملی کنند به نام ملت یا دولت و کارشان به کار بستن این تصمیات و تنبیه کسانی است که از این تصمیمات سرپیچی می کنند اما من اعتقاد دارم که قدرت سیاسی توسط سازمانهایی که حتی هیچ چیز مشترکی با قدرت سیاسی ندارند اجرا میشود .
به نظر می رسد که غیر وابسته هستند اما آنها هم از دولت هستند ، همه ما می دانیم که دانشگاه و به طور کلی تمام سیستمهای آموزشی که به نظر می رسند که کارشان نشر علم است در حقیقت کارشان در قدرت نگه داشتن طبقه اجتماعی خاصی می باشند و در تلاشند که طبقات دیگر به مسند قدرت نرسند حتی سازمانهای پزشکی کارشان حمایت از قدرتهای سیاسی است تا حدی که حتی آبروی پزشکی هم به خطر می افتد ، به نظر من مهمترین کار سیاسی در جامعه ما نقد این سازمانهاست که به نظر می رسند خنثی و مستقل هستند ما باید آنها را نقد کنیم و آنچنان به آنها حمله کنیم که خشونت سیاسی که توسط آنها به صورت نا محسوس اجرا شده دیماسکه شود تا همه بتوانند با آنها بجنگند این نقد و مبارزه به نظر من به دلایل مختلفی مهم هستند ، اولا قدرت سیاسی دولت بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که کسی بفهمد ، مراکز نامرعی و نقاطی نامحسوس که از چشم دیگران مخفی است !
باید بدانیم که پشت هر دولتی ابزار مهیا کننده آن دولت هستند طبقاتی وجود دارن که طبقات برتر هستند و دولت را حمایت می کنند ، ما باید در پی آن باشیم که مکانهائی فعالی که دولت را حمایت می کنند کشف کنیم زیرا که آنها فقط سو استفاده اقتصادی از مردم نمی کنند بلکه وسیله ای هستند جهت تداوم اختناق دولت بر مردم و شرایط را برای چنین محیط پر اختناقی محیا می سازند ، اگر ما این چنین مراکز قدرت طبقاتی را کشف نکنیم خطر این وجود دارد که چنین خفقانی تدوام بیابد و حتی بعد از وقوع انقلاب چنین طبقات قدرتی برتر دوباره تشکیل شود .
¥ Doing what you like is freedom , Loving what you do is happiness ¥
پاپاگینا جان خیلی از طرز تفکرت خوشم میاد نظریاتت خیلی شبیه مال خودمه.واقعا کیف میکنم وقتی نوشته هاتو میخونم.ولی یه صفت خوب داری که من ندارم و اونم اینه که نظرتو ابراز و ازشون به شدت دفاع میکنی کاری که من اصلا حوصله انجام دادنشو ندارم یعنی وقتی میبنم بعضی از اشخاص خیلی از فکر من دورن بیخیال میشم و فقط حرص میخورم.برای همین زیاد اینجا نمیام و خودمو درگیر نمیکنم چون میدونم عاقبتش برای من فقط حرص خوردنه.
چند جلد کتاب هست که میخوام بهت معرفی کنم البته اگر تا حالا نخونده باشی که بعید میدونم نخونده باشیشون اما لازم میدونم بهت توصیه اشون کنم اما نه اینجا.میتونم از طریق سایت برات ایمیل کنم؟
Lilypie Pregnancy tickers
فیری جون تعجب من از اینه که ایرانیهایی که میرن ترکیه از یه جای محدود دارن میرن و مسلما بی جنبگیشون بخاطر همینه.این کجاش تناقض تو حرفهامه؟ من که قبلا گفتم محدودیت بیشتر دید مردها رو شهوانی تر میکنه.
اما برام عجیبه که چیزهایی که ما داریم از جوامع آزاد میبینیم با چیزهایی که شما میبینی تفاوتهای زیادی داره.
و برا همین گفتم برام عجیبه که شما کجا زندگی میکنی که با چنین مردهایی روبرو میشی.
اون ایرانیی که مثال زدی شاید تحت تاثیر تربیت خانوادگیش بوده.
تازه من که نگفتم همه ی مردهای اونجا سالمن و همه ی مردهای ما بیمار.از اون مردهایی هم که دوستم از آنتالیا تعریف میکرد شاید اگر مثلا 40 مرد در تورشون بوده ، هفت هشت نفری اونطور بودن.
اما به هر حال نماینده ی ایرانی بودن اون تورن.

اگر شما هم فکر میکنی که گوش دادن به صدای زن فقط برای افراد بیمار تحریک آمیزه .خوب منم قبل از پست شما همین رو گفتم و نظرم اینه که افراد بیمار باید آموزش داده بشن که بیماریی دارن و تحت درمان قرار بگیرن .نه اینکه بقیه ی افراد سالم جامعه بخاطر بیماری اونها محدود تر بشن.

ببین هر آدمی خودش تا اندازه ای برای خودش و اطرافیانش محدودیت ایجاد میکنه که گاهی قابل درکه.مثل همون نوع پوششی که برای بچه های اونجا مثال زدی.
اما این محدودیت وقتی از مرزی فراتر بره باعث تشدید بیماریهای موجود میشه.

فرض کن یه آدمی سرما خورده.درمانش مایعات فراوون و استراحت کافیه تا ویروس از بدنش خارج شه.حالا ما بیایم بگیم نه .اصلا برای اینکه سرما نخوریم باید زمستونها از خونه بیرون نریم و خودمون رو به داخل خونه محدود کنیم و خودمون رو بچسبونیم به بخاری.این باعث میشه که بدنمون هیچ مصونیتی در مقابل ویروس نداشته باشه و با کوچکترین مواجه ای سخت مریض بشیم.لابد دیدی بعضی از آدمهای همیشه مریض رو.هر چی بیشتر خودشونو میپوشونن بیشتر مریض میشن.اما اونهایی که بدنشون رو به مواجهه با سرما عادت میدن کمتر هم مریض میشن.

من فکر میکنم عوض اعمال محدودیت باید فرهنگ سازی کرد.من اگه پسری داشته باشم که از بچگی با موسیقی آشناش کنم و بهش یاد بدم که با این هنر درست برخورد کنه، مطمئنا اون هم مثل پدرش هیچوقت با دید شهوانی به صدای زن نگاه نمیکنه.(البته ببخشید با گوش شهوانی گوش نمی کنه!)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز