2777
2789
عنوان

تبادل نظر فرهنگی هنری

| مشاهده متن کامل بحث + 173603 بازدید | 2695 پست
خب نارسیس جون دیدى که خودشون گفتن که به شدت احساساتى هستن دیگه
وقتى هم منبع و مبناى همه افکار و انتخابت ، احساس باشه همین میشه که میبینى
ای واژه خجسته آزادی ... آیا به عمر من تو تولد خواهی یافت ؟...
آیا تو پا به پای فرزندانم رشد خواهی داشت ؟

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چه افتضاحی بود ماریلا جون

آدم وقتی این پست ها رو می خونه کاملاً مشهوده که بعضی ها با چه عصبانیتی پست می زارن و تمام ناراحتیشون هم اینه که :

آرزو :

ناراحتین این بحث رو ادامه ندین چون جاش اینجا نیست!
کسی حق نداره بیاد یکجا و "اعتقادات" بقیه رو "خراب" کنه!!!


هر چند 2 روزگذشته ولی منم سالگرد تاپیکمون رو تبریک میگم وخیلی خوشحالم که با اینجا اشنا شدم هم چیزهای مفیدی یاد گرفتم هم با دوستان فهیمی اشنا شدم.
درد من حصار برکه نیست
درد من زیستن با ماهیانی ست که
فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!
میدونین جالب بودن قضیه هم اینجاست مدام میگن کسی حق نداره اعتقادات دیگران رو خراب کنه ولی خودشون به اندازه یک سر سوزن تحمل عقیده مخالف رو ندارن.
درد من حصار برکه نیست
درد من زیستن با ماهیانی ست که
فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!
سلام بچه ها، چرا دیگه تو اون تاپیک نمی شه نظر داد؟؟؟؟

حالا که نمی شه منم اینجا نظزمو می دم...منم کاملا با میترا موافقم و معتقدم خدا اگر همون خداییه که می گه من از رگ گردن به شما نزدیک ترم پس نقش واسطه این وسط دیگه یه جورایی....هستش.
آسایش دو گیتی نفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا
من با خوندن حرفای بعضیا تو اون تاپیک گریم گرفت!!!! آخه تا کی می خواید فکر کردن رو از روال زندگیتون حذف کنید!
آسایش دو گیتی نفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا
اما آدمایی مثل اونا ه تقصیر ندارنا! یه سری چیزا به ذهنشون تزریق شده و تغییر دادنش براشون سخته! و شدت تلقین این مطالب همونطور که هممون تجربه اش رو داریم (تو مدرسه و جاهای دیگه) انقدر زیاده که حتی یه لحظه هم این آدمارو به فکر نمی کشونه...تو جایی که کتاب ها فقط به نفع گروه خاصی باشه که دیگه من و شما حق نظر دادن نداریم...این گروه خاص هم که همیشه خودشون و اعتقاداتشون رو بالاتر از بقیه می دونن...تا زمانی که چنین افرادی وجود دارن ما همچنان عقب خواهیم ماند.
آسایش دو گیتی نفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا
خوب عزیزم خوارج هم قران ناطق رو رها کردن (حضرت علی(ع)) و چسبیدن به ورقه هایی که بر سر نیزه شده بود.

/////////////////////

چند پست بالاتر از فیلم سرزمینی برای پیر مردها نیست صحبت شد با بازی خاویر باردم اسپانیایی یک فیلمی از

این بازیگر دیدم نامش نمیدونم درست بگم یانه مهمان گویا ویا...........در مورد قرون وسطا وسلطه کلیسا بر عقاید

مذهبی اجتماعی و حتی عاطفی مردم در اسپانیا بود و ماجرا از زبان فرانسیسکو گویا نقاش معروف اسپانیایی

بیان میشه حال روز الان ما رو انگار به تصویر کشیدند .
راستی اون تاپیک رو که بحث توش بالا گرفته بود و فشار خون دوستان بالای 100شده بود رو که خوندم یاد قصه موسی

و شبان مولانا جلال الدین رومی افتادم خدا رحمتش کنه (البته اگه به ایشون هم انگ کفر و الحاد و....زده نشه)

خدا رو صدا کن با هر زبونی که دوست داری حتی با زبان سکوت .
سلام دوستان
به نظر من همش به خاطر فرهنگ ماست که عوض شده دیگه این جور مواقع بحث بر سر اعتقادات آدم ها نیست
بحث بحث ادب هست دیگه واقعا بعضی بی حرمتی ها و بعضی ادبیات خاص انقدر تو جامعه رواج پیدا کرده
که قبح خودش رو از دست داده و اصلا شاید دیگه به حساب بی ادبی هم گذاشته نشه ... همیشه عقل جامعه ما رو به دین حواله دادن و همیشه دین رو پر از خرافه کردن اینه مسبب تمام این بدبختی ها.....

من و قاصدک جون دوباره شهر کتاب رو شروع کردیم الان رو آثار " احمد محمود" هستیم داریم رمان " همسایه ها" رو می خونیم که سالها چه پیش از انقلاب چه بعد از اون ممنوع الچاپ بود... حتی با خوندن یه رمان هم می شه فهمید همیشه از این قسم دینداری و از این دست افکار تو ایران بوده .. امروز وقتی اونها رو می خونیم با خودمون می گیم چه خرافاتی! چون دیگه تو عصر ما اون حرف ها بی معنیه سال های بعد هم آیندگان به حرف ها و اصول امروز خواهند خندید..........

یه جای داستان پسر از مادر می پرسه چرا هیچ وقت با من و پدر راه نمی ری؟ مادر می گه گناه داره! زن باید همیشه یه قدم عقب تر از مرد راه بره!!!

یه جای دیگه نوشته مادرم و دیگر زنان به مراسم تشییع نیامدن چون حضور زن برای تشییع جنازه و عیادت بیمار حرام است!!


خیلی خوشحال می شم اگه شما هم به ما در شهر کتاب بپیوندین .. اونجا یه مدت خیلی سوت و کور شد بیاین دوباره فعالش کنیم
مامان اریا عزیز این کلوپی که گفتی خصوصیه عزیزم؟

منم اون تاپیک رو دیدم ومتاسف شدم خیلی

بیشترین چیزی که دین رو تخریب کرده اینه که مذهبیون فعلی ،خودشون رو واسطه بین مردم وخدا میدونن و فکر میکنن از من وشما به خدا نزدیکترن وبیشتر میدونن وسعی تو تحمیل کردن عقاید خودشون دارن!!!!!!!که این بزرگترین خیانتیه که در حق دین شده وبه این زودیها اصلاح شدنی نیست چون اینجور افکار هنوز اصلاح نشدن!!!!!!!!
چند وقت پیش با خانمی آشنا شده بودم که عاشق ائمه و امامزاده ها بود و فکر نکنم امامزاده ای تو گیلان پیدا می کردی که ایشون شناختی ازش نداشته باشه ( گیلدا جون می دونه از چه حجم انبوهی از امامزاده ها صحبت می کنم ) بهرحال ایشون معتقد بود فلان بی بی وقتی حاجت میده که تو رو مثلاً 3 بار دور خودت بچرخونه ( خواهر امام رو میگم گیلدا جون ) یا فلان امامزاده زمانی حاجت میده که تو از بالای کوه غلت بزنی پائین و بعد دوباره کل این راه و به طرف بالا غلت زنان بری !!!!!!!!!!!!!
بعد همه ی ماجراها و داستان هایی که تعریف کرد ( گاهی اوقات حتی بغض می کرد ) من بهش گفتم : من خیلی خدا رو دوست دارم و بی واسطه ازش چیزی می خوام
جالب این بود که سکوت کرد و گفت خوش بحالت ایمان تو از من قوی تره !!!!!!!
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز