تبادل نظر فرهنگی هنری

پاپاگنا جان مرسی از وقتی که گذاشتی ، بحث خیلی خوبی بود

من برم به دخملی شیر بدم

روز همگی خوش

فرى جون من فکر نکنم اغماضى شده باشه!!!
آره خب منم فکر میکنم این درسته که بهشون حق زندگى و برخوردارى از مواهب طبیعى از جمله زندگى کردن با هم و غیره داده بشه
این نظر منه

به هر حال بحثتون خیلى جالب بود ممنون از هر دوتون
و باز هم ببخشید که من این وسط یه پرانتز باز کردم
روز خوش

البته خیلى ضرورى دیدم یه چیز دیگه هم که نظر شخصى منه اضافه کنم..
چون من به حقوق کودک خیلییییییییییى حساسم در مورد حق ادابت کردن بچه زیاد مطمئن نیستم .. ببینید از یه طرف حق این 2 نفر براى زندگى مطرحه و برخوردارى از مواهب زندگى.. اما از طرف دیگه پاى یه انسان دیگه هم به وسط کشیده میشه که قضاوت رو خیلى دشوار میکنه

در این مورد شدیدا دچار تناقض میشم.. چون به نظرم تا زمانى که خود این 2 نفر مطرح هستن مشکلى وجود نداره..
اما با وجود این که خیلى از همجنس گراها و خیلى از ازدواج هاشون شاید از یه زن و مرد که با هم زندگى میکنن درست تر عمل کنن ... شاید حتى بین این افراد کسانى باشن که از یه پدر یا مدر بد دهن ، ،معتاد و حتى افسرده و بد اخلاق خیلى بهتر بتونن یه بچه بزرگ کنن و تربیت کنن امااااااا باز هم در این که " در تربیت و رشد یه کودک وجود یه زن و یه مرد به نظر من ضرورى هست " کاملا با تناقض رو برو میشم..

بنا بر این باز هم میرسیم به این قسمت که **تا وقتى حق کسى دیگر به میان کشیده نشده ، آزادیها قابل احترامن**
من از هر طرفى به هر قضیه اى نگاه میکنم این اصل رو توش میبینم....

...میرم سراغ کارهام بعد یادم میاد یه چیزى نگفتم!!
______________________________________________

یه جا یه سو تفاهمى شده بود براى یکى از خواننده هاى این تاپیک... میخواستم همینجا توضیح بدم که:

من مخالف نقد کردن نیستم اتفاقا درست بر عکس!!

به نظر من فقط در صورتى تصویر درست از چیزى میشه به دست آورد که اول بهش شک کنى از هر طرف نقد و بررسى اش کنى..

من کاملا با اظهار نظر کردن موافقم اما مساله اینه که هر کدوم از ما از دیدگاه خودمون نظرمون رو میگیم نباید فکر کنیم که این نظر قطعا درسته ...



یه جا گفته بودم هیچ یک از ما در جایگاهى نیستیم بگیم چى پسندیده هست و چى نه.. این برداشت شده بود که نباید اون چیز مورد انتقاد قرار بگیره! نه اینجور نیست.. منظورم این بوده که نباید فکر کنیم این انتقاد حتما وارد و صادق هست.. چون تنها از دریچه فهم و نگاه من ناشى میشه..

اگر گفتم من نباید در مورد کار کسى قضاوت کنم به این معنى هست که من فقط میتونم بگم _ براى من و از دید من _ انجام این کار درست نیست اما به طور کلى نمیتونم سلیقه و دیدگاهم رو "ملاک و معیار قضاوت کردن " و درست و نادرست خوندن اون کاربدونم...


به نظر خودم که این چیزا که گفتم توضیح واضحات بود اما لازم بود تکرار کنم .....

پاپاگنا جان ، شاید بحث ما و اعتراض من در پست اول بحثمون باعث شد دوستان حاضر به پاسخ دادن بشن ، در حالی که من از اول هم یک خط قرمز پررنگ کشیدم و بارها گفتم منظور من این گروه است ، اما وقتی میگم تعصب در پاسخ به سوال داریم یعنی اینکه با خوندن سوال همینو برداشت میکنیم که تو ذهنمونه ، نمیگیم بابا بنده خدا داره چی میگه ، فقط چون این شخص مذهبیه و داره از اسلام دفاع می کنه پس حتما هم سوالهاش هم جواباش همه بوی ادکلون احمدی نژاد را میده :)) پس دیگه بکوبیمش ، بی خیال !

یادمه وقتی بحث جریان مهتاب شده بود من دیدم همه از مدیر سایت خواستن اول صبح اسم شخص خاطی برده بشه و همه بفهمن کی بوده در حالی که خودشون تونسته بودن تقریبا اثبات کنن که یکی از همون دوستاشون بوده !همشون هم از حامیان اخلاق بودن !
نیمه شب ایران من اومدم پست گذاشتم گفتم ، بچه ها اینجا یک محیط مجازیه ، اینقدر جدی نیگیرید ، درست نیست آبروی کسی که الان این همه دوست برای خودش شاید داشته باشه سر همچین چیزی ببرید این اخلاقی نیست ، اختلاف نظر و سلیقه همه جا هست ، بعد هم مثال زدم که شبکه سی ان ان بارها اون گزارشی را که ژورنالیست ایتالیائی از تظاهرات پخش کرد که نشان داد مردم یکی از موتور سوارها را گرفتن از موتور کشیدن پائین اما چند نفر اومدن بردنش نگذاشتن مردم کتکش بززنند ، این خیلی کار قشنگی بود این نشون داد ، این مردم تو خیابون خس و خاشاک نیستن اینا آدمهای فرهیخته ای هستند که این همه بزرگی دارن ، بیائیم درس بگیریم خیلی این قضیه بازتاب خوبی از مردم ایران در دنیا داشت، کلی تحسینشون کردن امریکائی ها !
که البته مسئول سایت لطف فرمودن پست منو پاک کردن و گفتن خانم فری ، ما خودمون تصمیم داشتیم اسم طرف را نگیم نیاز با یاد آوری شما نبود ! و البته گفتن حرفات سیاسیه !

-------

راجع به قانونی شدن همجنسگرائی ، من بارها پرسیدم و متذکر شدم که وقتی یک مذهب (البته یک فرقه خاصی از مسیحیت) یا قانون داره ازشون دفاع می کنه و قانونیش کرده ( البته در برخی ایالتهای امریکا هنوز قانونی نشده) در حالیکه می دونیم چیزی را که قانون و به خصوص مذهب حمایت کنه باعث نشر و پیشرفت اون میشه و قبح قضیه از بین میره ، آیا با در نظر گرفتن این پیشرفت فکر می کنید این یک عمل ضد بشری نیست؟ الان اگر 2% باشند دویست سال دیگه 20% میشن ،اینم با کشتار انسانها و نسل کشی فرقی نداره ، اینم به بشریت و تداوم نسل ضربه میزنه ؟! نمیزنه ؟ من معتقدم نباید با این جور افراد برخورد بشه اما نباید قانون و مذهب اون را به رسمیت بشمره .

البته راجع به ادابت کردن هنوز هم بهشون بچه نمیدن ، همه تلاششون هم برای قانونی شدن و ازدواج همینه ، اما دلایل اینها اینه که بیشتر این افراد تعادل روحی ندارن و نمی تونن والدین بچه ها باشن ! مورد انگشت شمار بوده که بچه بهشون دادن اونم به همجنسگراهای زن .

اخیرا شنیدم در فرانسه می خوان قانونی بگذارن که کسانی که به بچه ها تجاوز می کنند (پدوفیلیا) باید عقیم بشن و مجازاتشون همین باشه ،‌که البته خیلی سرو صدا کرده ، اما منم باهاشون موافقم چون این جورآدمها درست بشو نیستن ، یک نفر توی کانادا سه بار تجاوز به کودکان کرده هر بار دستگیر شده چند سال رفته زندان اومده بیرون دوباره اینکارو کرده حالا حبس ابد شده !

من فکر میکنم که به رسمیت شناختن چیزى به معنى این نیست که بگیم این چیز حتما باید انجام بشه!! بلکه به این معنى هست که این مساله، به عنوان یه حقیقت وجود داره و نمیشه انکارش کرد و بنابر این به دلیل این که وجهه "حقیقى " داره پس " حقوقى" رو هم به دنبال میاره..

چون در طول قرنها که نه تنها به رسمیت شناخته نشد و حتى این همه آزار و شکنجه روحى و محرومیت، نتونست این پدیده رو محو و حذف کنه , نتیجه اى جز اینکه یه سرى از انسانها رو از تمام حقوق طبیعى که باید مى داشتن، محروم کرد و اونها رو به حاشیه و انزوا روند یا در بهترین حالت اونها رو مجبور کرد که هویت واقعى خودشون رو کتمان کنن و به شکلى غیر از شکل حقیقى خود دربیان و براى خودشون و همه جامعه یه هویت دروغین بسازن..

قانونى شناخته "نشدن" یه پدیده به این معنى نیست که خود اون پدیده دیگه وجود نخواهد داشت .. وگرنه در طول این همه سااااال الان اثرى هم ازش باقى نبود..

بنابر این اگر این پدیده فرضا هم به تداوم نسل بشر لطمه وارد میکنه ، چون در صورت غیر قانونى بودن هم وجود خواهد داشت، باز به منزله تهدید خواهد بود... مگر این که فکر کنیم اگر اون رو قانونى نشناسیم میتونیم باعث بشیم که این انسان ها از هویت حقیقى خود دست بکشن و براى به دست آوردن حقوقى که خواستارش هستن وارد چرخه اى بشن که واسه اون ساخته نشدن... که خب در این صورت به نظر من تهدیدى بزرگتر براى خودشون و جامعه بشرى هستن... و این هم با کشتار انسان ها فرقى نداره و طى اون هویت خیلى ها داره کشته میشه

پس نباید فکر کنیم که اگر یه فرقه یا یه دولت اونها رو به رسمیت بشناسه، براى بشریت خطرناک میشه و اگر نشناسه این خطر از بین میره...

اینم بگم که مقایسه این مساله با پدوفیلى به نظر من صحیح نیست چون یه متجاوز , یه مجرم هست .. اما تا اینجا همه پذیرفتیم که تا وقتى به حقوق دیگرى تجاوزى صورت نگرفته جرمى واقع نشده..

یه چیز خیلى خیلى مهم:

فرى جون شما میگى
"...من معتقدم نباید با این جور افراد برخورد بشه اما نباید قانون و مذهب اون را به رسمیت بشمره . "


من میدونم که هیچ یک از ما موافق این نیستیم که با این افراد برخورد بشه ، این درست!!

خب حالا من یه سوال میپرسم ، این برخوردى که میگى یعنى چى؟ یعنى نکشیمشون اما هیچ حقى هم براشون قایل نشیم؟ در قوانین وجود خارجى نداشته باشن؟
شما به من بگید که سرکوب یعنى چى؟ آیا اگر در هیچ جاى قانون محلى از اعراب نداشته باشن ، با حذف کردن ، با نادیده گرفتن ، با انکار کردن با محروم کردن فرقى داره؟؟؟

یا شایدم تنها حقشون رو این میدونیم که خودشون رو درمان کنن و به شکلى که واسه ما قابل قبول باشه در بیان؟؟؟