درباره ی الی
اگر بخوام ده فیلم از سینمای ایران رو جزء علایقم انتخاب کنم قطعا درباره الی در این مجموعه هست.
باید یه فرصتی پیدا کنم و مفصل در موردش بنویسم.
به نظر من اصغر فرهادی هنر فوق العاده ای در جذابیت بخشیدن به قصه ی حتی تنها یک روز از زندگی آدمهای معمولی و متعلق به طبقه ی متوسط شهری اجتماع داره.نه کلیشه ی فقر و نه ثروت و نه قهرمان و ضدقهرمان.شخصیتها کاملا خاکستری هستن با تمام بدیها و خوبیهاشون.
هم چهارشنبه سوری و هم درباره ی الی فقط در بازه ی زمانی یک روز و یا یک شبانه روز اتفاق میافته.
الی همونطور که از اسم مخففش پیداست هیچکس از جمع در ویلای شمال هیچ چیز در موردش نمی دونه.حتی اسم کاملش:الهام ،اناز، المیرا.............
فقط سپیده میدونه که با نامزدش مشکل داره و نمیخواد باهاش ازدواج کنه اما نامزدش دست از سرش بر نمیداره.حتی این اطلاعات هم به بیننده داده نمیشه که علت تصمیم جدایی الی چیه؟غمی که در چهره ی الی وجود داره علتش چیه؟
ما هم به عنوان بیننده هیچ چیز از الی نمیدونیم.اما جمعی که اتفاقا فارغ اتحصیل دانشکده ی حقوق هم هستن ، بدون دونستن حتی اسم کاملش مرتب دارن در غیابش راجع بهش قضاوت میکنن! با چه اطلاعاتی؟ همینقدر که الی نامزد داشته و در مقابل شوخیهای سطحی و رویه ای جمع راجع به چسبوندنش به احمد عکس العمل منفی نشون نداده.پس شخصیت الی براحتی قابل قضاوت کردن میشه!
یکی از صحنه های دیدنی تردید سپیده برای دروغ گفتن یا نگفتن به نامزد الیه.جمع ترغیبش میکنه که به علت عصبانیت و غیرت نامزد محترم که بیشتر از اینکه از ناپدید شدن الی ناراحت باشه از برنامه ی آشناییش با احمد بهم ریخته، بهش بگه که نمیدونسته الی نامزد داره و الی چیزی در مورد این موضوع بهش نگفته بوده.سپیده در تردیده چون نگران آبروی الیه.اما یکی از افراد جمع میگه:اون که دیگه مرده ،آبرو میخواد چیکار؟
نهایتا سپیده در تردید بین گفتن حقیقت و نگرانی از برخورد متعصبانه مرد " باغیرت" ایرانی ،دروغ رو انتخاب میکنه.
این همون جائیه که نشون میده در جوامع سنتی و دیکتاتوری مثل جامعه ی ما دروغ رشد زیادی داره.چون دلایل زیادی برای دروغ گفتن وجود داره،از جمله ترس از تعصب.
از نظر فنی انتخاب دوربین روی دست برای این فیلم بسیار مناسب بود به خصوص برای لحظه های نجات کودک از دریا لحظه های پر تشویش رو به خوبی نشون میداد.
یکی از هنرهای فرهادی استفاده ی بجا از تعلیقه.هم در چهارشنبه سوری و هم در درباره الی. اگر الی غرق شده باشه مشخص نیست که باری نجات کودک بوده و یا خودکشی.آخرین جمله ی الی بعد از بادبادک هوا کردن این بود: دیگه باید برم.معلوم نیست منظورش برگشتن به تهران بوده یا دیار باقی؟ حتی مشخص نیست که الی قطعا غرق شده باشه .فقط نامزدش با اون حالت عصبی و مشوشش برای تشخیص هویت به سردخونه میره و صورت جسد به خاطر آشفتگی موهاش کاملا واضح نیست که مربوط به الیه یا نه.
من با دیدگاه خانم فرید که از دید فنا شدن زن نگاه کرد ،خیلی موافق نیستم. به نظر من مرد ها و زنها در فیلمهای فرهادی هر دو فنای ساختار خشن اجتماع و فرهنگهای اشتباه میشن.یعنی دید فرهادی بیشتر به فنای انسان برمیگرده.
در باره الی درباره ی خیلی چیزهاست، عدم شناخت ، قضاوتهای نادرست بدون آگاهی ،زندگی پرتنش و سطحی طبقه متوسط که هر چند بخوان خودشون رو راضی و شاد نشون بدن اما یک اتفاق همه شون رو درهم میریزه و.....
اگر فیلم رو ندیدید پیشنهاد میکنم حتما ببینید.