مادر بودن

وای نکن عزززم اون هدیه خداست بچه ها دفاعی ندارن 

چی بگم والا ناراحت شدم بخاطر اون کوچولو 

دهن مردمو نمیشه بست عزیزم،مثل من ۲بچه نمیخواستم بعدشم خدا بهم نمیداد هیی بهم میگفتن نازایی بچه دار نمیشی فامیلای خودم من میگفتم بزار خونه داشته باشیم بعد،

 زده شده بودم از رفتن به شهرمون

الانم خداروشکر بچه دار شدم بهم میگن خونه نداری وسایلاتو کجا میخوایی بزاری🖤🙂حتی مامان خودم میگه کم بخر جا نداری بزاری مستاجری🖤سر جهازمم همینکارو کردن،درسته زمین داد بهمون بابام ولی این حرفاش میسوزونه آدمو تنها راهش بیخیالیه

اهمیت نده سکوت کن میکذره همشون این خرفا همه خونه ها هست بچه من تا شش ماهش شد گفتن بچه ما شش ماهگی حرف میزد براذر شوهرم جوک گفت گفت ملیکا یک سالت بود با دوچرخه رفتی سوپر مارکتی پیاده منه ادم بزرگ پنح دقیقه طول میکشه بعد بچه یک ساله زرت رسید و اینا یک ساعت دنبالش میگشتن زر میرنن بوم یک سال دوماع راه افتاد گفتن عقب افتادس چیشد بچم دو زبانه الانم میگن گیجه اخع بچه خودشون ماشاالله دکترا داره هچهفت تا بچه اورد بکیشون دیپلم نداره فقط زائیده برن گم بشن،بزار دوسال نیمش بشه قشنگ مادری تورو میفهمن

خانواده خودت ببین بچم سع سالشه اذیتم میکنن،اصل شوهرته که دو سال پنج ماه به بعد درکت میکنه قشنگ به اون روز فکر من الان ول کن هی مقایسه میکنن هی میگن بچرو اینجوری کن و..اهمیت نده

شوهرت وقتی رفته تو این فاز که بده بهش بکو باشه تمیز نکن زعفرون بکو بده قالیشویی بشوره دست به جیب بشه،بعدم نکو نده شوهرت بوه دوسالس عین مادر منه اهمیت نده خودت یه سینی کرد استیل دیگه تو خونه هست بده بورو دستش بازیش بده بعد خودت سینی بردار بورو بزار توش تکونش بده وقتی شوهرت هست به مار خونه برس فقط بکو تو هستی فقط می تونم کارمو بکنم وقتی نیست بوتو یه بلزی خوشگل هیجانی بده که شوهر خواست بازیش بده نره سمت شوهرت بزار بفهمه بچخ باهاش کیف نمیکنه میشینه سرجاش وقتی بوه هی بیاد پیش مادر پدر حرص میخوره بهدم بکو نگهدارش من کارمو بکنم قشنگ حال سوهرتو بگیره این بهترین سیاسته بحث نکن که ناراختی نشه تو زندگیت،یه مازیک بکیر مثلا قرمز سبز دو رنگ باشه بهتر دستمال کاغذی با سیخ چوبی لوله کن بعد مثل فنر فشرده کن اولی خط صاف بکش یکی درمیون ذنگارو بعد لول کن اخر سر چشم بزار بکو کرم ببین تکون بده تو کاسه بعد یه ذره آب بریز اون رنکا میاد بیرون وا میره بوه از اینجور ویزا دوست داره با توپ چراغدار،باهاش انگلیسی کار کن بگو کت ببین پیشته کت بعد بگو یعنی گربه یواش یواش یادش بده شوهرت گفت تو مادر نیستی بازی نمیکنی سکوت کن اگه گفت جپاب بده بکو هروی یادگرفته تز بچگیش حرف میزنه راه میره با یکی دوساعت که خونه ای باد نمیگیره پشتش یه عالمه وقت که براش گذاشته شده ،یا بگو من ماراشو دارم میکنم غذاتونم میدم وقت کم دارم اگه میشه تو که مهربونی و مغزت بازتره چون چقتی زن بچه دستشه فتشر روشه فکرشم بسته میشه همراهم باش ممنونم ازت زبون بگیر ببین کدوم جواب میده سعی کن وارد بخث نشی خودتو کنترل کنی چون بعدا پشبمون میشی بحث جز فشار زیاد چیزی نداره بگو بخند 

وقتی بچت سالمه راه میره و غذا میخوره و غذای همسرتم میدی به خونت میرسی تعطیلات نداری بدون خقوق تازه کم خپابی اینا به کنار پس مادری کردی اگه مادر خوبی نیودی بچه یا دستش یا پاش با مریض بود یا ...وقتی سالمه پس تلاش میکنی مادری همینه از خود کذشتگی برتی بچت مال جمع میکین آرامش جمع میکنی با همسرت بخاطر بچت بحث نمیکنی ختی با وجود ظلمش فشار نمیاری بهش همینه دیگه زندکی وگرنه مادر خوبی نبودی بچه هر روز یه چیزیش بود دور از جون به این سن شوهرت مگه رسونده یا مادر شوهرت پس بلدی که رسوندیش به اینجا همیشه فکر کن بچت یک سال وخورده تی اگه غذا نمیخورد قندش میومد پائین و...پس همرو سرووقت مرتب دادی هی بازی بازی چیه بک‌‌عیبم یه بازی نکردنه همین خب نمیرسم شما کمکم باش زن و شوهر لباس هم میشن عیب می پوشنن نه دشمن مقابل هم ببین بشین بتمرک یکیه ولی زبون و شیرین گفتن تو قلب طرف میره موندگاریشم بیشتره