لنا جون وای 3 ماهه عکسارو تحوییل نداده؟؟؟؟؟ چه خبره مگه؟؟؟؟ ایشالله عکساش خوب میشه،، من امروز نتونستم برم مهد هروقت رفتم میگم چی شد ساناز گلی هرچی خدا بخواد وقسمت باشه همون میشه البته حس ششم میگه باردار نیستی
مامی شاد جون من اصفهان بودم الان چند وقته اومدم شاهین شهر یه خانه بازی نزدیک خونمون هستشش اونجا میبرم ما خیابون فردوسی هستیم ممنون بابت معرفی اتلیه ولی یکم دوره هر وقت سورنا رو میبرم خانه بازی اول میره ترامبولینگ و حسابی بپر بپر میکنه بعد میره سرسره بادی ایکس باکس هم خیلی دوست داره البته بلد نیست بازی کنه فقط نگاه میکنه
من امروز با مهد نزدیک خونمون تماس گرفتم گفت شنبه تا 4شنبه 8تا12 شهریه200 تومن بانهار و صبحانه 250تومن اگه مثلا 3روز در هفته هم بذاری باز هزینش کمتره البته تاکید کرد که باید بیاید اینجا و از نزدیک ببینید محیط و مربی رو
مرسی سانازی جون باشه حتما باهاش کار میکنم شاید انشاا... یاد بگیره یکم خودش بازی کنه چون تا از کنارش بلند میشم سریع شروع میکنه به غرغر کردن و یه وقتایی هم که تو دستشویی گیر میکنم میشینه جلو در و گریه میکنه تا من بیام بیرون وای خدا کنه نباشم چون اصلا آمادگیش رو ندارم نه از پوشک گرفتمش نه جای خوابش رو حدا کردم هیچ کاری هنوز بلد نیست بدون من انجام بده فکر کن هنوز یکی رو از آب و گل نگرفتی یکی دیگه هم بیاد به حس ششمت مطمئنی سانازی جون خیالم راحت باشه😁؟
پسر من که بدون من هیج جا وانمیسه و کلا خجالتیه فکر نکنم تا ٥ سالگی بتونه بره مهد یه جا میریم مهمونی همه میگن چه خوبه خجالتیه و از بغلت جم نمیخوره بچه های ما پدرمون رو درآوردن یه جا میریم انقد که همه جا رو بهم میریزن ولی اصلا خوب نیست به نظرم بچه خجالتی یه وقتاییی اعصابم واقعا از این رفتارش خورد میشه
لنا جون هزینش خوبه ساعتشم خوبه این که نهار و صبحونه هم میدن خوبه ولی مهمترین چیز اینه که تو باید حضوری بری اونجا و ببینی اولا تعدادشون چند نفره اگه میبینی زیادی شلوغ و پلوغه خوب نیست به دو دلیل یکی اینکه خاله ها هر چقدرم زیاد باشن بازم نمیرسن به همه برسن بعد اینکه بچه های ما الان کوچیکن و نمیتونن از خودشون دفاع کنن بچه های دیگه بدو بدو میکنن و بچه های ما می مونن زیر دست و پاشون پس سعی کن خلوت باشه و تعداد بچه ها کم باشه بعد نسبت به تعدادشون خاله باشه مثلا یه خاله نباشه واسه 10 یا 20 تا بچه،،، صبحانه و نهار سعی کن خودت واسش بذاری اما مثلا یه وقتایی نمیرسی یا بچه علاوه بر صبحانش بازم میخواد صبحانه بخوره اینه که خوبه اونجا یه چیزی واسه خوردن باشه
اگه تصمیمت قطعی شد که بذاریش حتما هفته اول روخودت باهاش برو و به طور نامحسوس کاملا زیر نظر داشته باش همه چیز رو از نظر بهداشت و رسیدگی به بچه ها و دل و حوصله خاله ها و رفتار پسرت با دیگران و همه و همه رو خوب دقت کن ببین اگه مشکلی هست با مدیر مهد درمیون بذار بعضی وقتها هم سرزده برو ببین چه خبره بعد حسااااابی به مدیر و همه خاله ها بفهمون که خیلیییی حساسی و .... من که میخوام اینکارارو کنم گفتم تو هم بکنی
ساناز جون ارررررههههههه عزیزم مطمین باش حس من هیچ وقت بهم دروغ نمیگه
یکهو زیر نافم سمت راست یه تیر عجیبی در حد ده ثانیه کشید و قطع شد نکنه درد لانه گذاری بوده وای استرس گرفتم 😩😩 وای سانازی یعنی حست از راه دورم جواب بده خیلی خوب میشه😄😄
ساناز
تلقین نکن عزیزم من سورنا رو بردم اتلیه خدا رو شکر خوب بود عکساشم دیدم بد نشده بودن حالا دو سه هفته دیگه میخوایم بریم 3 تایی عکس بندازیم
تلقین نکن عزیزم من سورنا رو بردم اتلیه خدا رو شکر خوب بود عکساشم دیدم بد نشده بودن حالا دو سه هفته دیگه میخوایم بریم 3 تایی عکس بندازیم
مادر که باشی نباید سرما بخوری یا اگه هم سرما خوردی باید زودتر خوب بشی مادر که باشی نمیتونی تب کنی دیگه چه برسه به اینکه لرز هم بکنی یا اگر هم تب و لرز کردی باید سعی کنی خیلی حالت تب و لرزت رو بچت نبینه آخه ممکنه بترسه و نگران بشه اینطوری بیشتر بهت بچسبه و ممکنه اون هم سرما بخوره. مادر که باشی خیلی وقت نداری بشینی و بری تو هپروت و واسه خودت باشی مادر که باشی وقتی هم عصبانی میشی و داد و بیداد میکنی بعد که بچت میخوابه می شینی به صورت معصومش نگاه میکنی غصه می خوری که چرا نتونستی جلوی خودت رو بگیری !!!! مادر که باشی گاهی لحظه شماری میکنی که بچت بخوابه بعد که میخوابه و خوابش طولانی میشه دلت براش تنگ میشه!!!! مادر که باشی باید خیلی مراقب خودتو رفتار و گفتار و کردارت باشی. مادر که باشی بزرگ میشی پله به پله با بچت بزرگ میشی. مادر که باشی مدام دلت می تپه واسه بچت. مادر بودنم را خیلی دوست دارم... دلم ضعف میرود برای دنیای مادری... دنیایی که متعلق به خودت نیستی٬ همه جا حضور کسی را احساس میکنی که آنقدر بی پناه است که فقط آغوش تو آرامش میکند... آنقدر کوچک است که دستهای تو هدایتش میکند... آنقدر ضعیف است که شیره ی جان تو پرورشش میدهد... مادر بودنم را دوست دارم ....چون به بودنم معنا میدهد. چون ارزشم را به رخم میکشدویادم میدهد هزاربار بگویم"جانم" چون خداوند به من اعتماد کرده و تو را امانت به دستم سپرده... مادر بودنم را دوست دارم هرچند در آیینه خودم را نمیبینم٬ آن زن خسته وکم خواب در قاب آیینه را تنها وقتی میشناسم که دستهای فرشته ای به گردنم گره میخورند... مادر بودنم را خیلی دوست دارم.... تقدیم به همه ی مادران عزیز
باشه سانازی 😄😄😄 خداروشکر خوب شد عزیزم منم تاحالا دوبار پسرمو یه بارم سه تایی رفتیم آتلیه خوب بوده خداروشکر لیلا جان متنت خیلی زیبا بود ممنون
سانازی جون ممنون از راهنماییهات حتما همشونو به کار میگیرمم الان نمیذارمش چون دوست دارم از پوشک بگیرم بعد ... البته خود خانمه هم تاکید داشت که بیا ببین و با مربی صحبت کن فکر نمیکنم خیلی شلوغ باشه چون منطقه ای که ما هستیم خلوته این مهد هم کوچیک به نظر میاد شلوغی رو خودمم اصلا دوست ندارم
سانازی جون اتفاقا حساسم چون پسر من خیلی مظلومه و اصلا بیرون ازخونه شلوغ نیست و کم رو هست
لنا جون من امروز رفتم از دوتا مهد پرسیدم تقریبا دوتاشون شرایطشون مشابهه بود نهار و صبحانه و میان وعده هم میدادن یکیشون 100 میگرفت یکشون 70 اون چیزی که واسم جالب بود و نمیدونستم این بود که رده های سنی رو تفکیک میکنن مثلا سورنا باید بره جز بچه های نوپا اونجا همه همسن هستن و از پس هم برمیان
فرا دوباره تصمیم دارم پندتا مهد دیگه هم سر بزنم و بلاخره یکیشون رو انتخاب کنم روزای اولم میرم پیشش می مونم البته جوری که منو نبینه میخوام ببینم عکس العملش چیه
فرا دوباره تصمیم دارم پندتا مهد دیگه هم سر بزنم و بلاخره یکیشون رو انتخاب کنم روزای اولم میرم پیشش می مونم البته جوری که منو نبینه میخوام ببینم عکس العملش چیه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز