امروز۲.۵ سال است فرزندم را از من گرفته اند و در این مدت ماهیانه یک ساعت اجازه دیدار خواهیم داشت. در یکسال نخست روال به این صورت بود و تلاش می کردم تا از طریق قانون بچه را پس بگیرم اما کاملا دیدم که من تنها نیستم. خیلی از ایرانیها را می شناسم در چنین وضعیتی زندگی میکنند، خانم ایرانی که دو فرزند او را به این شیوه گرفته اند و اصلا نمی داند فرزندهایش کجا هستند.
امروز ما خانواده های بسیاری را داریم که مشکلات این چنینی دارند، حالا از تبعه کشورهای افغانستان و هر ملیت دیگری هستند که تعداد آنها به ۷ هزار خانواده می رسد، هر کدام از آنها از ۱ تا ۴ کودک آنها را دولت دانمارک برده است، اینجا فهمیدم که جنایتی به نام حمایت از کودک در حال صورت گرفتن است.
من مجبور شدیم بچه خودم را از آن خانواده ای که فرزندم را به عنوان فرزند خوانده قبول کرده اند به سرقت ببرم، بچه ام روزبه روز در حال ضعیف شدن است چرا که بیماری او را تشخیص نمی دهند. با او به مانند یک بچه نرمال برخورد میکنند و با این حال فرزندم در حال ضعیف شدن است. امروز فرزند من را در سن ۵.۵ نیم سال سن پوشک میپوشد و به او همچنان شیر میدهند و نمیتواند از غذای جامد استفاده کند.
ما حتی موضوع را از طریق سازمان حقوق بشر آن هم از طریق نامه نگاری وکیلمان پیگیری کردیم که در یک خط نوشتند که هر چه دولت دانمارک بگوید را اجرا کنید و تا یکسال نیز حق تجدیدنظر ندارید.
بچه من را به یک خانواده دانمارکی اسلام ستیز و طرفدار تفکرات شارلی ابدو سپردند که در شبکه های اجتماعی آنها این موضوع دیده می شود، با این حال نه زبان فرزندم دیگر حفظ می شود نه فرهنگ و نه مذهب فرزندم.