هرکدوم از ماها چیزی رو که براش باارزش بوده از دست می‌ده موقعیت‌های ازدست‌رفته، امکانات ازدست‌رفته، احساساتی که هرگز نمی‌تونیم دوباره به دست بیاریم. این بخشی از اون چیزیع که معنیش زنده بودنه. اما توی سرمون حداقل به تصور من اونجاست اتاق کوچکی که اون خاطرات رو داخلش نگه می‌داریم.
بعضی اتفاقایی که تجربه کردم مثل یه چاقوی یخزده اس که تو قلبم فرو کردن دردی کشنده، اما عجیبه که به‌خاطر این درد ممنونم. انگار اون درد یخزده و وجود خود من یکی هستن. درد لنگریه که منو اینجا نگه میداره
وقتی کسی خیلی سخت سعی می‌کنه چیزی رو به دست بیاوره نمی‌تونه. و وقتی داره با تمام توانش از چیزی فرار می‌کنه، معمولاً گرفتار همون میشه...
یه وقتایی سکوت عمیق‌تر میشه انقدر عمیق که اگه به‌دقت گوش بدی می‌تونی به‌خوبی صدای چرخش زمین رو حول محورش بشنوی !
قبلاً تقریبا متوجه نشده بودم، اما اینکه بتونی برای کسی مفید باشی احساس خوشایندیه
برزخ چیه ؟ یه جای خنثی بین زندگی و مرگ....
دارم به این نتیجه میرسم هرچی بیشتر به توهمات مغزم فکر میکنم، متورم‌تر می‌شن و شکل می‌گیرن و از یه زمانی به بعد دیگه توهم نیستن.
گاهی حس میکنم تنها کاری که انجام دادم اشتباه کردن بوده
آدم‌ها نه به‌خاطر ضعف‌هاشون و البته بدی هاشون، بلکه به‌خاطر خوبی هاشون عمیق‌تر توی یه تراژدی مسخره غرق می‌شن
یه دیواری رو اطرافم ساختم و هرگز اجازه نمی‌دم کسی وارد بشع و سعی میکنم خودم هم خطر نکنمو خارج نشم. کی می‌توانه چنین کسی رو دوست داشته باشه؟
رقص شوم؟
اوهوم من بارها با مرگ رقصیدم!
نمیدونم... نمی خوام روی فرار از اینجا حساب باز کنم. چون مهم نیست تا کجا فرار کنی. فاصله هیچ‌چیز رو حل نمی‌کنه
توی زندگی هر کسی یه نقطه‌ی بدون بازگشت وجود داره. و در موارد خیلی کمی، نقطه‌ای هست که دیگه نمی‌تونی جلوتر بری. و وقتی به اون نقطه رسیدیم، تنها کاری که می‌تونیم بکنیم اینه که با آرامش واقعیت رو قبول کنیم این‌طوری زنده می‌مونیم
طرز کار این جهان خودش بر اساس انهدام و فقدان استوار شده.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز