2777
2789
عنوان

تقاصم را سبکتر کن گناهم را نمیدانم!!!!

| مشاهده متن کامل بحث + 22100 بازدید | 139 پست
سلام مارال جونم عزیزم چرا خود خوری میکنی؟ببینم اگه خدایی نکرده تو با یکی دیگه رابطه داشتی و همسرت می فهمید فکر میکنی سکوت میکرد و به روت نمی آورد؟چرا ما خانمها محکومیم که همیشه گذشت کنیم؟مگه ما غرور نداریم؟اجازه نده نه هنمسرت نه هیچ کس دیگه ای غرورتو جریحه دار کنه عزیزم به مرد دیگه هم اصلا فک نکن فکر بچه اتو بکن اون گناهش چیه؟فکر روزی رو بکن که حرف زدنت با شوهر خواهر شوهرت علنی بشه اون موقع میخوای چیکار کنی؟هر چی قسم بخوری و رابطه ی شوهرتو با یه خانم دیگه اثبات کنی هیشکی باور نمیکنه و کاسه کوزه ها سر تو میشکنه عاقلانه تصمیم بگیر گلم
لی لی جون دقیقا درست میگی...بیچاره خانمها تو ایران اینقدر دور از جون همه بدبخت و توسری خور هستن که اگه خیانت شوهرشون هم محرز بشه بازم میخوان یه جوری اونو بپوشونن یا خودشونو دلداری بدن که نه اینطور نیست حتما ما داریم اشتباه میکنیم... یا اینکه اون داره مارو حساس میکنه ...در حالیکه اگه مردی به رابطه زنش با کس دیگه حتی شک هم بکنه همه عالم و آدم میخوان که اون زن رو س ن گ س ا ر کنن....چی بگم والله ... من که فکر میکنم شوهر مارال بهش خیانت کرده ولی اول کارشه هنوز پیش نرفته چون اگه پیش رفته بود هر طور بود مارال رو از سر خودش باز میکرد ولی الان چون اول راهشه عذاب وجدان داره و با خودش و وجدانش درگیره به همین دلیل گاهی محبت میکنه یا میگه بریم بیرون و ...

مارال جان تو اصلا خیانت نکردی بلکه فقط میخواستی خلا زندگیتو پر کنی و میدونم که دیگه اصلا این کار رو ادامه نخواهی داد...ولی به نظر من بشین یه فکر اساسی بکن ... باید با سیاست کامل رفتار کنی...باید برای آینده خودت فیلم بازی کنی...تا میتونی سعی کن زندگیتو حفظ کنی...ولی از همین الان سعی کن پشتوانه خودتو محکم کنی که اگه یه زمان کار خدای نکرده به جدایی کشید بی پشتوانه نباشی .
yesterday you said tomorrow....just do it

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اخ مارال عزیز واقعا از صمیم قلب متاسفم.هر کاری کردی حق داشتی. اگر کسی بهت بگه چرا این کارو کردی مطمئنا خودش همچین شرایطی رو نداشته و امیدوارم هیچ کس این شرایط براش پیش نیاد.خیلی سخته.این که دیگه حوصله کارو زندگی رو نداشته باشی و حتی رسیدگی به پسرت حق داشتی.دیگه وقتی عشقی نباشه ادامه راه دشوار و دشوارتر میشه.خودت رو از اینکه با .....حرف زدی سرزنش نکن.خدا رو شکر که او هم ادم فهمیده ای بوده و توی اون شرایط بد به تو روحیه داده .خدارو شکر کوچکترین بی حرمتی نکرده که الان از خودت خجالت بکشی.
باز هم خدا رو شکر خودت به این نتیجه رسیدی که دیگه باهاش حرف نزنی.
الان هم دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن. حق خودت رو با اشتباه نا حق نکن.
اگه کسی بتونه کمکت کنه مشاور خوبه.سعی کن بری مشاوره و از راه درستش وارد بشی.هیچ وقت هم به جدایی فکر نکنی.اون زندگی ماله توه.خودت هم نجاتش بده.به اینده پسرت فکر کن.او حق داره یه زندگی اروم داشته باشه.
سلام به همگی.
همه چیز بدتر شد که بهتر نشد!
دیشب شام مهمونی بودیم. خونه دوستش .کلی گفتیم و خندیدیم و من به خاطر جو اونجا باهاش حرف زدم و خندیدم بعد از حدود 2 ماه!
خیلی تعجب کرد و خوشحال شد. حتی توی جمع در گوشم گفت دوستت دارم .من همین مارال خوشحال و سر زنده رو میخوام.
پیش خودم گفتم امشب فرصت خوبیه که بهش بگم.
اومدیم خونه.پسرم که خوابید نشستم باهاش حرف بزنم.
بهش گفتم از چیه من ناراضی هستی؟
گفت باز که شروع کردی؟من کی گفتم ناراضی هستم؟
گفتم نباید بگی که .من یه زنم میفهمم.چرا نمیپرسی یه مدته واسه چی ناراحتم؟گفت میدونم واسه چیزای بیخود ناراحتی که ارزش پرسیدن نداره.یکیش همون گوشی دوستم.
شاخ در آوردم.تو این مدت میدونست و به روی خودش نمی آورد؟!
گفتم درسته گوشی دوستت بود ولی آخرین اس ام اس ها رو تو داده بودی.تو زنگ زده بودی.گفت چه جوری ثابت میکنی؟به من تهمت نزن.طلا که پاکه چه منتش به خاکه!!!!!1
گفتم بیا این شمارشه زنگ بزن ببینم تورو میشناسه یا نه؟
گفت الان که ساعت 2 شبه بزار صبح زنگ میزنیم.ولی وای به حالت اگه منو نشناسه.
من اصلا این شماره رو نمیشناسم.شاید از قبل تو گوشی بوده.
اگه اعتمادت به من از بین رفته چرا داری باهام زندگی میکنی؟گفتم یعنی میگی برم؟
گفت نه من همچین حرفی نزدم.ولی داری به من توهین میکنی.فقط برو خدا خدا کن که صبح زنگ زدیم اون طرف منو بشناسه که اگه نشناخت من میدونم با تو!!!
یعنی در واقع میخواست منو بترسونه که بهش زنگ نزنیم.دست پیش رو گرفت که پس نیافته.
وقتی شماره و اس ام اس ها رو بهش نشون دادم نزدیک بود سکته کنه.دیگه بعد از 7 سال زندگی از رو قیافه اش میتونم بفهمم تو دلش چه خبره.
من دیگه حرفی نزدم.فقط آرزو داشتم که بگه آره من این کارو کردم و ببخشید. اگه میگفت میبخشیدمش.ولی نگفت.

منو داغون کرد.
انگار من خیانت کرده بودم و اون داشت شاخ و شونه میکشید.
خلاصه که اصلا به خودش نگرفت و همش انکار کرد.تازه آخرشم گفت من که کاری نکردم ولی اگه یه زمانی هم کاری بکنم به خاطر همین حرفاته. و این که هیچ وقت به من توجه نمیکنی؟!!!!!!!
آتیش گرفتم.به خدا قسم اون توجهی که من بهش دارم یک هزارمش رو اون به من نداره.
گفتم اگه من از طرف تو توجه نبینم چطور؟
گفت نه تو هیچ کمبودی نداری تو زندگی.همه چیز واست فراهمه.خوشی زده زیر دلت.

تورو خدا میبینین طرز فکرشو؟دیگه حرف نزدم.اونقدر گریه کردم تا خوابم برد.اصلا نیومد که بگه چته؟گریه نکن.
با اینکه من خیلی کم پیش میاد که گریه کنم.

صبح دیدم گوشی دستشه اومد بیدارم کرد میگه پاشو بیا بهش زنگ بزن.گفتم خودت بزن صدارو بزار رو اسپیکر.
گفت نه من که نمیشناسم کیه؟گفتم من میشناسم زنه.گفت اگه زنه بهتره خودت حرف بزنی.
بالاخره که راضی نشد زنگ بزنه.یه قیافه حق به جانبی هم گرفتهبود و دورتر از من وایستاده بود که من یه دفعه گوشی رو ازش نگیرم.
گریم گرفت گفتم برو به خاطر پسرمون ایندفعه کوتاه میام ولی وای به حالت اگه یه بار دیگه بفهمم!
خیلی پررویه.گفت حالا دیدی حق با من بود.اگه حق با تو بود کوتاه نمی اومدی.
با وقاحت تمام اومد منو بوسید و رفت!
من موندم و یه عالمه سوال بی جواب.
اینقدر گریه کردم که قلبم درد میکنه!



مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری
ساره .لی لی . ملودی.فرشته.آتین گلی و نارسیس عزیز از همتون ممنونم که به یادم بودین.
الان شماها خانواده من دوست من و همه چیز منین.چون من جز اینجا با کسی نمیتونم دردمو بگم!

هیچ وقت دوست نداشتم که زندگیم به اینجا برسه.
من با عشق ازدواج نکردم ولی اون عاشقم بود و بعد از ازدواج منو عاشق کرد.
یه چیزی هم هست که اگه بگم شاخ در میارین! من 10 سال ازش کوچیکترم!!

هر طوری فکر میکنم حق من نبود که این بلا سرم بیاد.
دارم دیوونه میشم.

از طرفی هم اطمینان صد در صد دارم که هیچ رابطه ای هنوز با اون نداشته.
هم خودم یه زنم و اینو میفهمم و هم خودش دیشب به جون بچه مون قسم خورد که تا حالا با کسی رابطه نداشته.
ولی به خاطر چیزای دیگه قسم نخورد.
فقط میگفت آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است!!


مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری


دل من تـنها بـود ،

دل من هرزه نـبـود ...

دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا

به کجا ؟!

معـلـوم است ، به در خانه تو !

دل من عادت داشـت ،

که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری

که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...

دل من ساکن دیوار و دری ،

که تو هر روز از آن می گـذری .

دل من ساکن دستان تو بود

دل من گوشه یک باغـچه بـود

که تو هر روز به آن می نگری

راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!
مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی
خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری
ممنون نی نی نگار عزیز.

دوست دارم عاقلانه فکر کنم.ولی با احساسم بازی شده دیگه نمیتونم با عقل تصمیم بگیرم.
در ضمن من نگفتم که طلاق بگیرم و از مشکلم فرار کنم.فقط راه حل خواستم و گفتم که هنوز زندگیمو دوست دارم.

ولی هر چقدر هم که شما میگین آروم باش و درست تصمیم بگیر فقط اونایی که تجربه ای مثل من داشتن منو درک میکنن.
خیلی سخته قلبتو بشکنن و تو بخوای ظاهرتو حفظ کنی و باز خوشحال باشی ولی تمام سعی خودمو میکنم.
مطمئنم که مادرم با یک نگاه به من میفهمه ناراحتیمو.واسه همین نمیتونم به این زودیا ببینمش.

فقط خانوما اینو بهتون بگم که شوهرتون اگه فرشته آسمونها باشه ولی باز هیچکس مثل پدر و مادر دلسوز آدم نیست.
من پدر و مادرمو با دنیییییییییییییا عوض نمیکنم و اصلا طاقت دیدن ناراحتیشونو ندارم.
به خاطر اونا هم شده سعی خودمو میکنم.
مدارا میکنم وقتی که تو میری
میدونم با یه حس تازه درگیری
سلام مارال جون ، دیدی گفتم همش انکار می کنن. کاملا طبیعیه . اما مطمئنم که دوستت داره فقط به نظر می یاد

خیلی آدمه مغروریه . همسر من هم بهم گفت که تقصیر من بوده من بهش توجه نداشتم و ازش دور شده بودم !!!

انگار همشون یه دلیل دارن. ببین هرکسی یه قلقی داره ببین چطوری باید باهاش حرف بزنی که احساس خوبی

داشته باشه و نخواد حرفا رو کوتاه کنه و شما بتونی حرفای دلت رو بزنی . فقط ازش فاصله نگیر . خیلی مهمه

قضیه رو زیاد کش نده . در مورد چیزایی که خوشش نمیاد حرق نزن . باید موقعیتش پیش بیاد .
مارال جون به نظر منم زیاد قضیه رو کش نده. با اونکه میدونم خیلیییییییییییی سخته. به خدا سخت ترین کار دنیاست.اما همونطور که گفتی برای اینکه مامانت و بابات نفهمن و ناراحت بشن یه کاریش بکن. بیا و 1 هزارم درصد احتمال بده که اشتباه کردی و واقعا اون شماره و اس ام اس مال شوهرت نبوده و مال دوستش بوده. باز هم میگم میدونم خیلی سخته اما مرتب به خودت بگو اره مال شوهرم نبوده. بیا یه مدت کوتاه مثلا 1 هفته بهش فرصت بده. باهاش خوب باش. اشکال نداره اون به تو اونجور که تو محبت میکنی نمیکنه به خدا ما هم همینجوریم.
مثل تو همون مهمونی باش .ببین چقدر دوستت داشته که تو گوشت گفته.به خاطر اول خودت و بعد پسرت و خانواده ت یه کم فرصت بده. به خدا من میدونم تو دلت اشوبه. اما کاریش نمیشه کرد. فقط از خدای مهربون کمک بخواه.
عزیزم بیشتر از این اصرار نکن که اعتراف کنه فکر نکن اگه می گفت کردم الان حالت بهتر می بود نزار بیشتر از این روش به روت باز بشه من فکر می کنم در همین حد کافیه خیلی کار خوبی کرده زده زیرش چون این نشون می ده که پشیمونه و دوست داره اگه می گفت آره کردم حالا می خوای چکار کنی؟ چی بهش می گفتی اون موقع بیشتر غرورت از بین نمی رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس خواهش می کنم یا برو پیش مشاو ر یا تمومش کن این ماجرا رو و به زندگیت بچسب
یکی از فامیلای ما سر همین کلنجار رفتنها و ثابت کردنها کارشون به جایی رسیده که مرده نه طلاق می ده و اون زنه رو هم علنی کرده نه فقط توی خانوادش بلکه توی فامیل به همین خاطر بیشتر اصرار نکن تو که می دونی کرده این کارو پس لزومی نداره اون اعتراف کنه مهم اینه که پشیمونه................
مارال جون باورت میشه که من 7 ساله ازدواج کردم وحتی 1 بار هم شوهرم بهم نگفته دوستت دارم؟ پس من چی بگم؟ مهم اینه که می دونم توی دلش داره.......... سعی کن زیاد از زبونش توقع نداشته باشی.................
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چرا هنوزم

tanharr | 14 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز