همین یکی دوساعت پیش ناهارو خوردیم و با همسرم نشستیم که یه استراحتی بکنیم یه قلیونی بکشیم و بعدشم بره سرکار
رفتم سر گوشیم دیدم یه شماره ی ناشناس چند بار باهام تماس گرفته (بی پاسخ)
توجهی نکردم چون همسرم حساسه
پیامک داد که سلام مرضی هستم
منم هرررچی فکر کردم اصلا مررضی به یاد نیوردم که بشناسم
دیدم دوباره زنگ زد باز اهمیتی ندادم ولی ادامه داد و چند بار زنگ زد هم زنگ میزد هم تک زنگ
ترسیدم
به همسرم گفتم که یه شماره ی ناشناسه چند بار تماس گرفته نمیدونمم کیه
گوشیمو ازم گرفت یکم که گذشت به همون شماره با گوشیه خودم زنگ زد دیدیم یه پسره جواب داد همسرمم میگفت زنگ زده بودی ولی اصلا جوابی نمیداد انگار شوکه شده بود که همسرم جواب داده !
خیلییی گفت زنگ زده بودی شما؟ چیکار داری هی زنگ میرنی ؟
بعد طرف قطع کرد دوباره شوهرم زنگ زد جواب داد ولی اصلاااا حرف نمیزد باز شوهرم گفت چرا حرف نمیزنی بی بُته دیگ اعصابش خرد شده بود پسره برگشت گفت مگ فوضولی یه همچین چیزی گفت شوهرمم فحشو گرفت بهش ولی طرف از رو نمیرفت حرف نمیزد حتی قطعم نمیکرد همسرمم فقططط فحشش میداد
اخر پسره برگشت گفت خودت زنگ زدی من کی زنگ زدم 😐صداشم از ته چاه میومد
هرکیم بود با همسرم خیلی لج داشت تنفر ازش میبارید
خیلییی استرس دارم الانننن😣
همسرمم شمارشو میخاست برداره فهمید یکیه ک منو میشناسه میخاست شر بپا کنه شمارشو بده دست چند نفر که پی شو بگیرن پیداش کنن
بههه زوور مقاومت کردم نزاشتم شماره رو برداره (البته نه یه جوری ک گوشیو بهش ندم و نزاره شماره رو بببنه ها)
یه جوری جمعش کردم گفتم صبر میکنیم اگ تا شب بازم مزاحم شد شمارشو بردار
بعدم که میخاست بره سرکار میفهمیدم که خیلییی نگرانه و اعصابش خرده وقتیم ک داشت میرفت هی بهم میگفت نگران نباشم دیگ مواظب باش حواست باشه 😟
بچه ها چیکار کنم 😣
پسره رو صداشو میشناختم انگاری برام آشنا بود
قبل ازدواجم یک سال و نیم پیش یکی بود خیلییی منو میخاست مامانش مادربزرگش هر کی بود و فرستاد خونمون خودش ولم نمیکرد آخرم من نخاستمش
بعد ازدواجمم خیلی پِیَم بود خیلی پیغام داده بود ک راضیش کنید برگرده من همه جوره هنوز میخامش نتونستم و نمیخامم فراموشش کنم
بچه ها
نکنه همین آدمه ؟
چون صداشم صدای همین آدم بود انگار
خیلییی استرس دارم 😣
اگه شوهرم شمارشو برداره و پیداش کنه و صد درصدم میدونم ک این کارو میکنه بعدش من چه خاکی تو سرم بریزممم
شوهرمم خیلییی حساسه روووم یکی یه نگاه بهم کنه چشاشو میخاد در بیاره
بگید چیکار کنممم خیلیی استرس دارممم