آره، هممون هم میدونیم. داییها، خاله ها، و... .
پدر ، مادربزرگ من بسیااااااار ثروتمند بوده ، و تنها بچه ش مادربزرگمه.
اون وسایل و سکه و ... رو از ترس پنهان میکنه تو یک روستا و یک خونه میسازه و زن و بچه ش رو ویبره اونجا در امان باشند.
خودش رو میکشند بنده خدا جوون مرگ شده... زمانیکه مادربزرگم ۱ ساله بوده.
هنوز همه اون ها پشت دیوار آشپزخونه مادربزرگمه.
منتها اینقدرررر باغ و زمین و ... به دایی هام ارث داده دیگه سراغ اون نمیرند.