2777
2789
عنوان

بارداری دوم .............مامان های تیر 94

| مشاهده متن کامل بحث + 61516 بازدید | 4528 پست
نفس جون کاملا درکت میکنم منم روزهای اول همش حس دوری از دختر اولمو میکردم و نی نی مو خیلی دوس نداشتمم!!! فکر میکردم دیگه دخترم از دستم رفته و نمیتونم مثل قبل باهاش باشم... ولی این حس شکر خدا گذراست نگران نباش....کمتر از یکماه روبراه میشی و اگه همسرت نی نی رو بگیره کلی وقت داری برای دختر اولت.
شکرت خداجون
عزیزمم بیتا جان نمیریم حد اقل من نمیرم مطمئن باش حالا حالاها باهم کار داریم
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه، به تو یک سیلی زد... یک امید از ته قلب به تو گوید... که خدا هست هنوز

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عادیه خب،ماهم ادمیم خسته میشیم،روحی جسمی منم گاهی دلم برایرخودم تنگ میشه وقتی برای پسرم ندارم تند تند عذاب وجدان میکیرم موندم چیکار کنم
ساکنان دریا پس از مدتی صدای موج را نمیشنوند... چه تلخ است قصه عادت!!!
حالا،دیروز واکسن دوماهگی آتنا رو زدم چقد بچه اذیت شد تو این گیر و ویر هی آرتا بازی میکرد یا میخواست باهاش بازی کنم منم ممیتونسنم یه بارم پشت در دسشویی قایم شده بود منو ترسوند کلی دعواش کردم. بعدش اعصابم خرد شد خیلی از عذاب وجدان خفه شدم
ساکنان دریا پس از مدتی صدای موج را نمیشنوند... چه تلخ است قصه عادت!!!
ولی من حتی یه لحظه هم نگفتم خوشبحال بارداریم به هیچ وجه ممیخوام بارداری حتی یه لحظه تحمل کمم خیلی سخته
ساکنان دریا پس از مدتی صدای موج را نمیشنوند... چه تلخ است قصه عادت!!!
سلاممم بچه ها من این چندروزه خیلی دخترمو دعوا میکنم دختر خوبیه ولی خب خیلی شیطونه سنه لج بازیشم میگذرونه تحملم کم شده دیروز یکبار زدم رو دستش محکم انقدر از خودم شاکی یم که نمیدونین اعصابم خورده مشکلات زیاد داشتم این مدت دریغ از یکم کمک یا درک باهاش خوبم ولی گاهی تحملم بدجور تموم میشه
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه، به تو یک سیلی زد... یک امید از ته قلب به تو گوید... که خدا هست هنوز
حق دارین دخترا واقعا به دوتا بچه رسیدگی کردن سخته ....پسر من بزرگه ولی با این حال منم نمیتون خوب بهش برسم ..خیلی کمکم میکنه درک میکنه ولی خب بازم من دام براش میسوزه همه وقتمو دخملی گرفته ......... کار شما خیلی سخت تره خدا کمکمون کنه این دوره بگذره خودمونو بتونیم پیدا کنیم...
هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم.
کاش بریم واتساپ یا تل گرام اینجوری بیشتر میتونیم با هم در ارتباط باشیم وبه هم کمک کنیم
هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم.
اه لینک گروه تو تل گرام و نمیشه فرستاد .میگه تو متن ارسالی کلمه نامناسب استفازه شده
هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم.
سیما جون خیلی سخته واقعا حق داری منم خیلی وقتا واقعا کلافه میشم ولی سعی میکنم بداخلاقی با پسر بزرگترم نکنم یه وقتایی هم نمیشه دیگه
کاش حتی برای یک لحظه هم شک نکنیم که: آنچه خدا برای ما مقدر کرده بهترین تقدیر است... آن وقت است که پنجره های دلمان به سمت نور باز می شود و نسیم آرامش می وزد سمت دل هایمان
توی گروه میشه عکس و متن و .... راحت بذاریم خیلی کمکمون میکنه من خیلی متن خوب در این موارد دارم ولی اینجا نمیشه سخته الناز جون بچه ها لینک گذاشتن چرا برای ما نمیشه؟ چطوری میشه لینک گذاشت منم امتحان کنم؟ بیتا جون نصب کن روی گوشیت و اهلش بشو اینقدر خوبهههههههه
کاش حتی برای یک لحظه هم شک نکنیم که: آنچه خدا برای ما مقدر کرده بهترین تقدیر است... آن وقت است که پنجره های دلمان به سمت نور باز می شود و نسیم آرامش می وزد سمت دل هایمان
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز