من رسما یه جنازم!
پارسال این موقع اگه کسی بهم میگفت سال دیگه یه دوقلو بغلته یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش میکردمو میگفتم: خواب دیدی خیر باشه آخه من طرفدار پرو پاقرص شعار "یه یچه کافیس" هستم خدارو شکر اون موقع یه پسر دو سالو نیمه هم داشتم . راستی نگفتم که من کارمند بانکم و با چه بدبختی پسرمو تا این سن رسونده بودم. وقتی شصتم خبردار شد که برای بار دوم حامله ام کم مونده بود قالب تهی کنم. خلاصه یه مای گذشت و رفتم سونوگرافی. وقتی اونجا با لبخندی ملیح از دسیار دکتر شنیدم دوقلو دارم یه آن به گوشای خودم شک کردم.:چی دوقلو؟ این بچه ناخواسته بوده حالا شده دوتا؟
با اون مثانه پر راه دستشویی رو گم کردم. عین هپروتیا دور خودم میچرخیدمو اشک میریختم منتظر که شوهره بیاد و بهش بگم چه گندی زده...
باقیش بمونه واسه بعد
فقط خدا و دیگر هییییییییییییچ......