2777
2789
عنوان

دلم میخاد شوهرم بیدارشه ،بزنم لهش کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 1549 بازدید | 76 پست
فک کردی براش مهمه؟؟؟ میگه خو برو بخر من حرصم درمیاااااد یه وسیلم تراب شه یا یچی اینجوری حروم بشه بخ ...

عزیزم همه ی اینا ی خاطرس،،یروزی میرسه واسه همه ی این روزا میگی کاشکی برگرده این روزا😔قدر لحظه ب لحظتونو بدون ایناهم شیرینی های خودشو داره شاید الان اعصبانی باشی نفهمی ولی یروز بحرفم میرسی😭

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اینجور مردا از بچکی مادرشون گفته دست ب سیاه سفید نزن کار  خونه برا زنه حالا ایشالا ب پسرت رسم خ ...

افرین گل گفتی

دقیقا چون بهشون یاد ندادن،

اصلا نمیتونه یکار رو کامل و درست انجام بده

همون لباسارم رفته بود روهم روهم انداخته بود😐 باز رفتم درستشون کردم

چی شده گلی🥺

😭😭😭چی بگم بهت از کجا بگم تو اوج امیدواریم ک هرلحظه خداروشکر میکردم چنان از دماغم دراورد و کسی و ک از ته دلم میخاستم و فکر هرروزم بود ک بهش برسم صب پامیشدم تاشب ک بخابم شده بود دلخوشیمو ازم گرف اونم واسه ی همیشه طوری ک فقط ازش الان ی ادرس مزار دارم😭😭😭😭همه ی اونخاطره ها ک اعصبانیش میکردم بعد بهش میگفتم نفهمی دیگه حالیت نیس😭😭😭همه ی اینا کجان الان دیگه نیست همیشه منتظر میشدم تا قرار بذارم باهاش همو ببینیم الان باید برم سرخاکش😭😭😭بدجوری از دناغم درومد خوشحالیام بدجوری😭😭😭😭قراربود ازدواج کنیم منتظرمن بود اوکیشم😭😭😭😭😭کسی ک دوسم داشت و هیچوقت دوسداشتنشو باور نکردم فککردم از سر وابستگی شاید باشه😔

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤
خب بیدارش کن بخاطر یه ماسک مو سکته نکنی😐👌

😂 بیدار نمیشه هرکار میکنم، رفتم تو خواب و بیدار یه تهدیدیش کردم ، گفتم مگه بیدار نشی تو ،خونتو ریختم

قیافش اینجوری بود😶😑😴  اصلا نفهمید

😭😭😭چی بگم بهت از کجا بگم تو اوج امیدواریم ک هرلحظه خداروشکر میکردم چنان از دماغم دراورد و کسی و ک ...

عزیزم🥺🥺

خدا رحمتش کنه و به شما هم صبر بده

نمیدونم چرا بعضیا که از هم خستن سالهای سال میمونن و همدیگرو زجر میدن

ولی بعضیا که عاشق همن اینجوری...

انشالله خدا دلتو آروم کنه گلم

😭😭😭چی بگم بهت از کجا بگم تو اوج امیدواریم ک هرلحظه خداروشکر میکردم چنان از دماغم دراورد و کسی و ک ...

😞😞😞ای جونم عزیزم، خدا بهتون صبر بده، چقدر سخته، فقط خدا کمکت کنه و ارامش بهت بده

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   narzgol  |  44 دقیقه پیش