خوبیم باهم با خواهرشوهرم خیلی خوبم دوستای صمیمیم تقریبا روز همو میبینیم
قطع رابطم مادرهمسرم فوت کرد تازگی بخاطر دختراش مراسماتش هم نرفتم البته به توصیه همسرم
خیلی عالی.مثل خانواده خودم برام عزیزن مادرشوهرم خیلی هوامو داره خواهراشم ک نگم خیلی خوبن
منو خواهر شوهرم مثل خواهریم
بامادر شوهرم هم مشکلی ندارم
معمولی
دلم میخواد ازشون دور باشم
معمولا زیاد همو نمیبینیم شکرخدا
زیاد حوصله ندارم چون اگه یکم رفت و امدا رو زیاد کنم(که اونا دوسدارن)هم توقع ها میرن بالا هم دخالت میکنن و دعوا میندازن تو زندگیم....بر همون دوری و دوستی هستم....
خداراشکر آره خیلی دور چندماه یکبار میرم با اینکه نزدیکم هستیم از اول کم رفتم و اومدم ده ساله ک خداراشکر مشکلی نداشتیم خوبیم خیلی
خداروشکر خیلی باهم خوبیم
خیلی خوب هم تحویل میگیرن هم تحویل میگیرم چون احترام گذاشتن خودش احترام میاره
هر چند وقت یه بار همدیگر رو می بینیم اگرم نبینیم زنگ میزنن بهم احوال پرسی میکنن
ماهم اصلا خوب نیستیم چندماهی میشه ندیدمشون و هیچ علاقه ای هم ندارم ببینمشون
با خواهرشوهرم هم سنیم چند سال بعد من عروسی کرد تا قبل ازدواجش خیلی خوب بودیم اما بعدش چون پدر مادرش خیلی خیلی کارهایی برای خودش و شوهرش کردن که اصلا برای همسر من انجام نداده بودن حسم نسبت بهش عوض شد. الان هم خوبیم اما خیلی معمولی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز