اوایل خیلی خوب بود تا اینکه یع حرفایی زدن و یه کترایی کردن که بد حوری رنجوندنم.
الان بعد از ۱۱ سال هنوز نتونستم کامل دوباره باهاشون خوب شم.فقط ظاهرم و حفظ میکنم.
هفته ای یه بار میبینم
اونا تو ظاهر که باهام خوبن، خیلی کم پیش میاد یهو یه کاری کنن که ناراحت شم.
باطن و نمیدونم
مادرشوهرم فوت کرده رابطه م باهاش عالی بود هر روز باید ازم خبردار میشد۰الان فقط خواهرشوهربرادرای شوهرم هستن که هفته ای یه بار تو باع دور هم جمع میشیم
فهلا مجهول خخ
بعد از سه ماه اومدم شهرستان خونه مادر شوهر خواهر شوهر هم اینجا بود بد نیستن در کل خواهر شوهر ۱۳ سالم خیلی عجوزه هست اون سی ساله خوبه ولی ....
خدارو شکر عالی
هم تحویلم میگیرن هم تحویلشون میگیرم😊❤
مادر شوهرم خیلی تحویل میگیره منم همیشه جواب خوبیاشو با خوبی میدم خواهر شوهرمم مینجور دوهفته یه بارم میرم خونشون
خداروشکر منقرض اند برا من
احترام داریم
صمیمیت نداریم
شوهرم این‌جوری خواستن
بعضی عروس غریبه میدونن فقط خواهرشونا میخان باهم خرید میکنن وکلا همه چیزاشون مخفی میکنن کاش اصلا میشد ازدواج نکرد
۴۰نفر میشه بیاید تامیک اخرم یه لحظه خدا خیرتون بده
از هم دیگه زده شده
جونم برات بگه دیگه پیششون بهم خوش نمیگذره احساس میکنم بهم فش میدن حرف زدنی
خواهر شوهر رو شاید سالی یکبار
مادرشوهر رو هر روز صبح ساعت ۱۰ و نیم میاد بهمون سر میزنه
رابطمون هم معمولیه کاری به هم نداریم
مادرشوهر ندارم. با خواهر شوهرامم خوبیم تند تند میان خونمون تحویل میگیرم اونام زیاد تحویل میگیرن. ولی رفت و آمد زیادیشون اذیتم میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز