خلاصه پدرشوهرم رفت دستشو گرفت بوسش کرد انقد سعی کردن کنترلش کردن و بعد شوهرم بهش گفت محمدی من چرا اخه با داداش سعید این کارو کردی یدفعه گریه گریه تو مگه سعید نیستی ماشین داری خونه داری زن داری.. بعد من هنوز زن ندارم دکتر گفته باید امپول بزنی و... خلاااصه رفت نشست انقد گریه کرد وماهم باهاش گریه کردیم. اصلا نمیتونستیم چی بگیم ...
بگو عزیزم حالا که داری تعریف میکنی کاملش کن
بگو دیگه. زیر لفظی میخوای؟؟؟؟؟؟؟
آخی طفلی
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخی دلم کباب شد
خلاصه باباش گفت امروز قلبش درد میکرد دکتر کفته باید عمل کنه ولی اینجور ادما ریسکش زیاده و نمیتونه بهتره از دوباره بره پرورشگاه که شنیده عصبی شده . بعد همش بمن میگفت خوارهری تو یچیز بگو من دیوانه نیستم فقط سرم درد میکنه نزار منو امپول بزنن گفتم اخه ممدی تو سرت درد میکنه باید ماشین مارو بشکنی.. خلاصه دیگه رفتن و ما موندیم با جمع کردن شیشه های تو ماشین
الهی طفلک دلم براش ریش شد
الهی چه بد قربوون حکمت خدا برم
قربوون حکمت خدا برم
بچه ها چند تا نتیجه گرفتم ازین قضیه اول اینکه من هفته قبل شاید بعضی هاتون منو بشناسین همش تاپیک میزدم دارم سکته میکنم پریود نمیشم حامله شوهرم وقتی میرفت کلی چیزایی سنگین بلند میکردم و پرش پرش میکردم که حامله نشم.. این زنه هم انقده قرص خورده بود ولی باز حامله شده بود و ولی اینجوری و خخدا قهرش اومده بود .دیگه هرگز نمیگم زوده بچه برام هروقت خدا خواست
پیکو مهرت به دلم افتاده بدجور میدوستمت خیلی
دوم اینکه ماشینتونو دیگه سرکوچه پارک نکنین من اینو میگم شوهرم میگه چه ربطی داره خب اتافه یبار پیش اومده چرا تا حالا نشده.. ول یمن دیگه میترسم ماشین بذارم سرکوچه .. الانم شوهرم رفته شیشه بزنه چون میدونه وظع مالی شون زیاد خوب نیست والان مادرش عمل کمر داره با هزینه خودمون داریم درست میکنیم. نمیدونین هزینه چقد میشه؟واسه شما پیش نیومده؟
آخی دلم کباب شد
اره حکمت خدارو شکر. هر وقت خودش صلاح بدونه بچه میده. انشالا همه بچه ها سالم باشن تا هم خودشون و هم پدر مادرشون اذیت نشن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز