2777
2789
عنوان

داستان واقعی❗شوهرمو جادو کرده بودند😱🤯

| مشاهده متن کامل بحث + 78924 بازدید | 597 پست
بیرم با حالی نزار مرا بدرقه کرد . به طبقه بالا رفتیم ، درست همان اتاق زناشویی مان ... اتاقی که من ...

نمیدونم رمان را کی نوشته پر از سوتیه!؟ خونه حیدر که تهران بود اخیرا اومده بودن چهار محال بختیاری. حالا عمارتشون در چهارمحال بود؟

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید *قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید* .

اصلا داستانی که نوشتی جالب نبوداولا اینکه توزمان خان ها دخترتااین حد آزاد نبود که هرجابخوادبره وهرغلطی دلش خواست بکنه چون به شدت روی ناموسشون حساس بودن دخترهم بامرد غریبه تنهانمیفرستادن سوارکاری بعدم اینکه حوریه ادعای پاکی وغیرت و رسم وروسمشونو میزد خیلی جالب بودبیخیال بامردی که نمیشناخت راهی یه شهردیگه شد پشت به پدرش کرد که خان بود واون زمان آبرو حکم نفس کشیدن واسشون داشت کرد ورفت درضمن حوریه دختری حوس باز بودکه همش تو کل داستان فکرش +۱۸بودوتشنه ی نگاه مردا واونقدرخار وخفیف بود که جلوی حیدر یامردای دیگه خودشو ضعیف نشون داده بود بعدم وقتی برگشت به روستاشون خیلی ساده خان یامرداشون که دم ازغیرت میزدن خونشو نریختن عامل تمام بدبختای روستاشون حوریه بود درکل داستانت اصلا درست نیست وخیلی کش دار نوشتی نصف داستان حوریه خواب بودپرازفکراوحرف های بی معنی ازسوی حوریه 

اصلا داستانی که نوشتی جالب نبوداولا اینکه توزمان خان ها دخترتااین حد آزاد نبود که هرجابخوادبره وهرغل ...

دقیقا به نظر منم عامل تمام بدبختی های خونواده حوریه و مخصوصا خود حوریه خودش بود. حیدر که اجبارا ندزدیدش یا بهش تجاوز نکرد.خودش موافق بود. اصلا کاملا درسته ترنم حاصل ازدواج سالم نبود. من که درک میکنم مردی را که وقتی میبینه زنی راحت به دستش اومده بدون هیچ قید و بندی فکر کنه ممکنه با هر کس دیگه ای هم باشه. مثل مردا. که همون طور که حیدر بدون قید و محرمیت با حوریه ، او را در آغوش میکشید معلوم شد اهل کاباره بوده. در ازدواج با بیرم هم فقط هوس خودش بود غرور و عزت پدرش را زیر پاش له کرد پدری که یکبار آنچنان بی آبرویی را بخشیده بود. چطور با بیرمی ازدواج کرد که با کتک از پدرش برای ازدواج رضایت گرفت در حالی که میتونست اصلا اجازه نگیره دوشیزه نبود که. بهتر از این همه تحقیر پدرش بود. در ضمن بیرم ثروت پدرش را بالا کشیده بود و با منت به حد بخور و نمیر به پدرش میداد این است اون آدم خوب!

2802

سلام چندتا داستانها ت رو خوندم درکل خوب بودن..این داستان موضوع خوبی داشت ولی قلمت افتضاح بود گاهی عامیانه میتوتی گاهی ادبی..روی این مسائل کار کنی بهتر میشه با نظرم الکی هم شاخ و برگ نده و شخصیت ها رو زیاد نکن خواننده سردرگم و خسته میشه

ببخشید نمی خوام ناراحتت کنم ولی داستان فوق العاده تخیلی و ضعیف بود. یعنی انگار تو هر فیلم و سریالی هر چی دیده بودی چپونده بودی اینجا. پر از غلط املایی هم بود.

حوریه هم واسه خودش اتوبانی بود

زندگی قصه تلخیست که از آغازش     بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم

راستی ترنم که دانشجو مامایی بود چطور با محمد همکلاس بود؟!!! مگه پسرا مامایی میخونن؟ 

حیدر چطور استاد دانشجوهای مامایی بود؟!!!

زندگی قصه تلخیست که از آغازش     بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم

بعد سهند به دختر عموش تجاوز کرده راس راس با افتخار راه میره کسی کاریش نداره. تازه زنشم که خواهر حوریه اس راحت باهاش زندگی میکنه و ازش بچه دار میشه

زندگی قصه تلخیست که از آغازش     بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم

خیلی داستان پر هیجانی بود ولی این هوریه هم عجب ادمی بودااااااا زن حیدر شد بعد فرار کرد عاشق بیرم شد اون که زن دوم گرفت دلش تنگ صدا و اغوش حیدر شده بود😐چنان با استرس میخوندم هی میگفتم چرا داستان تموم نمیشه الانه که بره زنه حیدر بشه بعدشم طی جریاناتی بره زن سهند بشه🤕خدا رو شکر تموم شد احتمالش بود بیاد هووی منم بشه🤣🤣🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792