بچها ی مردی یک شب پیام داد ب گوشیم شوهرمم بود پیشم .. خواستگار قبلیم بود قبلشم زنگ زده بود من ج ندادمش بعد شوهرم دید گفت این دوسته پسرت بوده قبلن گفتم ن ازخانوادم بپرس ما اونشب تو جاده بودیم گریش گرفته بود گریه میکرد میگفت راسش نگی ماشین میزنم تو دره دوتایی بمیریم ...منم خب هیچی نبود ک بگم ا...زنگ زدم پرسید ازمامانم بش گفت بازم قبول دار نشد اخرسر ماشین گرون زد تو دیوار منم اونشب بچم سقط شد بدترین خاطرع زندگیمه....هنوز کینه دارم ازش ...خودشم ناراحت ....من اون مقصر مرگش میدونم دلم صاف نمیشه 🥺من کاری نکردم ولی تقاص دادم....