2777
2789
عنوان

چطوری به همسری گفتین که باردار هستین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 82956 بازدید | 611 پست
با سلام وااااااااااااااااااااای خدای من خیلی خوب بود ثنا خانم توی اداره اشکم دراومد! واقعا خودمو جای تو تصور کردم ک چ حسی داره :) آخه میدونی منم منتظرم ی نی نی خوشگل نصیبمون بشه برامون دعا کنین.
4 روز مونده بود به پریم و ماه ششم اقداممون بود این ماه لتروزول هم مصرف کرده بودم 5 6ماه هم خودمو همسرم کلی چیزای گیاهی و عرقیات و تقویتی و معجون و گرمی جات و..... خورده بودیم اما تخمک ها دیر بالغ میشدنبازم خداروشکر دوستای نی نی سایتم بهم زود گفتن برم سونو بدم و منتظر دکتر نشینم چون دکترا میگن تا یک سال طبیعیه خلاصه اینکه یه چنروز بود حس میکردم خوابم زیاد شده و اشتهام هم زاید شده و (ببخشید) بوی عرقم تغییر کرده (چون توی وسط تابستون بود) یه روز گیج خواب ار رخوتخواب پاشدم گفتم بزار آخرین بیبی چکمو هم بزارم اما من که میدونم منفی میشه مثه ماهای قبل تازه اینکه 4روز هم به پریم مونده بود و الان اصلا نشون نمیده اما نمیدونم چرا به سرم زد رفتم بیبی گذاشتم بعد دیدم سفید شد داشتم از دستشویی میومدم بیرون نگا کردم دیدم انگار یه هالی ی خییییییییییییلی کمرنگ افتاده چون نور دستشویی زرد بود فک کردم چشمام اشتباه میبینه هی نزدیک چشمم کردم دیدم نه انگار هست!!!!! پریدم زیر نور مهتابی او اتاق چشام گرد شدن! بازم باورم نشد رفتم لب پنجره با نور خورشید نگاه کردم همونجا خششششششکم زد!!!!! باورم نمیشد واقعا یه هالی ی کمرنگ افتاده بود اونقدی کمرنگ که باید زوم میکردی تا ببینی ! پریدم سر کمدو لباس پوشیدم رفتم آز دادم جوابش مثبت بود!!!! تو خیابون گیج زدم و شوکککککه راه میرفتم ! یه شاخه گل خریدم برا شوهرم اومدم خونه تازه اینکه با شوهرمم قهر بودیم بحث کرده بودیم زنگ زدم بهش گفتم حالم خیلی بده بیا برسونم بیمارستان هول هولی راه افتاد بیاد منم گل رو با جواب آزمایش و با یه نقاشی خنده دار از خودمون و نی نی تو شکمم با بیبی چکم گذاشتم رو دسته مبل و دوربینو هم گذاشتم رو اوپن و درو باز گذاشتم رفتم پشت اوپن قایم شدم رو شکمم هم نوشته بودم سلام بابایی من اینجام شوهرم اومد نگاه کرد به گل محل نذاشت رفت تو اتاق بعد تو حمام بعد هم دستشوییو نگاه کرد داشت میومد سمت آشپزخونه که دوباره چشمش به گل و پاکت افتاد برگشت برشون داشت و نگاه کرد بعد با چشای از کاسه درومده اومد سمت آشپزخونه منم یهو پریدم جلوش شکممو بینه بچه مردم غش و ضعف کرد همونجا نشست رو زمین ! حالش بد شد فقط هی میگفت بگو بخدا ! بگو بخدا! بعدشم گفت برو برام آب بیار! همینجوری بیحال افتاده بود رو مبل به جا ذوق کردن کلی غش و ضعف کرد بعدنا خودش گفت من چقد بد ذوق کردم فیلممو پاک کن بابا ای چیه
خدا هم که باشی ...😉  باز کسی هست که از تو ناراضی باشد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام.ما 4 ماه بود تو اقدام بودیم روز 30 پری بود که خود همسرم رفت بی بی چک خرید ساعت 12:30 گفت بزارم ولی من تا4:30 زیر بار نرفتم بعدش گذاشتم تا 10 دقیقه بهش توجه نکردم بعد که دیدم فقط جیغ زدم گفتم بیا اونم دوید و اومد سریع بغلم کرد و بوسم کرد بعدش باهم رفتیم ازمایشگاه و آز دادم و جواب هم باهم گرفتیم.
خدایا شکرت که جمع خانوادگی ما را سه نفره کردی
من دیشب با کلی مقدمه چینی گفتم بهش.اولش گفتم کادوی ولینتاینته.اونم باور کرد در جعبه را باز کرد روی برگه ازمایش گل های پرپر ریخته بودم اونا را کنار زد و کاغذ تا خورده را برداشت.با تعجب نگاه میکرد.از گوشه ی کاغذ عکش ارلن و بشر ازمایشگاه را دید.چشماش خیره شد به من و گفت نه بابا.منم که اشک میریختم گفتم اره اون دستش میلرزید و تا های برگه ازمایش را باز میکرد.پرسید مثبته.منم سر تکون دادم.شوکه شده بود.بعد که جواب را دید خندید و گفت ما دیگه 3 تا شدیم.مبارکه.بعدم ابراز احساسات پدرانه....
محتاج همیشگی دعا های سبزتونم
سلام سحرجان ممنونم.به نظرم وقتی تشنه ی بچه شدین بیار مثل الان ما.من 6 ماه بعد از عروسی 20 روز پری ام عقب افتاد و یه جنگ و دعوای حسابی با شوهرم داشتیم چون فکر میکرد باردارم.اخه اون موقع اصلا بچه نمیخواست اما حالا که خودش رضایت داد اقدام کردیم.الان خیلی ذوق داره برا بچه.
محتاج همیشگی دعا های سبزتونم
سلام من وقتی باردار بودم روزی که باید پری میشدم شب بود تست بیبی گذاشتم یادم رفت ببینم فردا صبحث که بلند شدم یکی دیگه گذاشتم سریع دو خط پررنگ افتاد باورم نشد یادم افتاد به قبلی رفتم اون رو هم نگاه کردم دیدم اونم مثبت هست باورم نمیشد رفتم آزمایش دادم مثبت بود زنگ زدم به شوهرم از خوشحالی با گریه بهش خبر دادم و اونم از خوشحالی کارش رو ول کرد و اومد ولی خوشحالیمون خیلی زود به پایان رسید بعد از 15 روز سقط شد 3 ماه جلوگیری کردم و تا الان یکسال از سقط میگذره و خبری نیست خیلی میترسم که شاید دیگه مامان نشم
برای منم دعاکنید زودترباردارشم بیام خبربارداریموبهتون بگم اللهم صل علی محمد وال محمد
بلاخره روزی میرسه که من تغییرمیکنم وبه تمام چیزایی که میخوام میرسم .آینده برای من خیلی روشنه
سلام بچه ها من امروز فهمیدم باردارم . از 27 پری بی بی چکم مثبت شد ولی به کسی نگفتم امروز رفتم دنبال خواهرم بریم خرید نشت تو ماشین بی بی ا رو ریختم بغلش و گفتم به نظرت راسته؟ گفت دیوونه بدو بریم آزمایش بده خلاصه آزمایش دادم و مثبتت بود بدو بدو رفتم یه عروسک نوزاد خریدم و گذاشتم تو جعبه کادو به همراه بی بی چک و یه کارت رفتم دنبال همسری سر کارش . نشست تو ماشین گفت دیر اومدیا بعد چشش افتاد به جعبه فک کرد همینجوری کادو گرفتم تا اینکه کارت روشو خوند و گفت نههههه منم گفتم چراااا و دیگه اشکش در اومدو بغل و بوسسسس ؛-)
مبارک همتون باشه خوشگل خانوما مامانای گل منم ساعت یک ظهر امروز ازمایش خونم نتیجش مثبت شد تلفنی از تو بانک زنگ زدم پرسیدم ، خودم گریه کردم ،، زنگ زدم به همسرم ملی قسمش دادم یه چیزی میخوام بگم به کسی نگی،،،، بعد گفتم ،،کلی تعجب کرد. اخه وقتی نزدیکی داشتیم بهش گفتم ببین عزیزم امروز دهمه من هفدهم باید پریود شم اگه نی نی میخوای یا نمیخوای خودت میدونی،،طبیعیه جلوگیریمون اونم گفت نه تخمک گذاریت هفته پیش میشده با این حساب و جلوگیری نکرد فکر کنم دختر باشه بچم الان همسری بهم ایمیل داده که سلام عزیزم خیر است انشالله دور این جیگرها باباشون بگرده
https://t.me/joinchat/AAAAAD99H00YmA0Ztg-6eA
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  5 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  6 ساعت پیش