2777
2789
عنوان

چطوری به همسری گفتین که باردار هستین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 82956 بازدید | 611 پست
من صبح جمعه خیلی زود بیدار شدم بی بی گذاشتم و دیدم مثبته از خوشحالی گریه ام گرفت رفتم دوش گرفتم آرایش تمیز کردم ..شوهرم خواب بود کلی شمع روشن کردم رو میز توالتم و بی بی چک رو هم گذاشتم با یه نامه از طرف نی نی به باباش....همسری وقتی بیدار شده و اینا رو دیده میره طرفش و ........منو صدا زد و بغلم کرد و کلی ذوق کرد
من صبح بی بی چک گذاشتم یه خط کمرنگ اومد تا ظهر که شوهرم بیاد دل تو دلم نبود چندبار گوشی رو برداشتم بهش زنگ بزنم اما قطع کردم نمیخواستم تلفنی خبرشو بدم
با ماژیک رو شکمم نوشتم باباجون من اینجااااااام
ظهرم شوهری اومد و .....
از روزی که مادر شدم دیگه نتونستم بدون شرمندگی به چهره مادرم نگاه کنم ...

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من وقتی فهمیدم حاملم شوهرم پیشم نبود برا امتحاناش رفته بود یه شهر دیگه
منم مجبور بودم بهش زنگ بزنم و خبرو بهش بدم دقیقا یه ربع قبل امتحانش البته اصلا حواسم نبودااااااااااااااااااا
یه جیغی زد که نگو بی جنبه تو محوطه دانشگاه
طفلی اون ترم اون درسشو افتاد می گفت اصلا نتونستم چیزی بنویسم تو برگه
و خدایی که در این نزدیکی است
من اصلا نمیخواستم بچه دار بشم ... میخواستم از شوهرم جدا بشم ... و چون میدونست رفته بود جواب از رو گرفته بود و از ترسش من رو برد خونه مامانم و اون جا بهم گفت .. خونه مامانم چیزی نگفتم اما وقتی اومدم خونه تا میخوردم خودم و زدم ظرف شکستم گلدون شکستم ......... ای خدا

خیلی به خاطر این بچه دار شدن عذاب کشیدم و هنوز میکشم اما به دخترم افتخار میکنم و خدا رو شاکرم

خدایا دامن همه ی منتظرها رو سبز کن
 خوب دیدن شرط انسان بودن است                      عیب را در این و آن پیدا مکن    مولانا 
2805
من چند ماهی طول کشید تا حامله بشم.به خاطر تخمدان پلی کیستیک قرص می خوردم تا پریام منظم بشه.بعد موقع پریم اومد و پریود نشدم.با ناراحتی رفتم پیش دکتر و تو دلم خیلی ناراحت بودم که این همه تلاش می کنیم و هنوز نتونسته پریمو منظم کنه.اونم منو فرستاد سونو وآزمایش خون.اول سونو رفتم هیچ مشکلی نبود اما وقتی آزمایشوگرفتم باورم نمیشد.من حامله بودم.همونجا به شوهرم زنگ زدم واونم پشت تلفن یه مکث طولانی کرد.بیچاره شوکه شده بود.آخه چند روز قبلش با هم رفته بودیم بیرون و کلی گریه کردم که ممکنه نتونم باردار بشم! شب که اومد خونه خیلی خوشحال بود و با هم شام رفتیم بیرون.چه روزای خوبی بود.وقتی هم فهمید دختره که دیگه نگو...خیلی ذوق داشت...ای خــــــــــــــــــــــدا ...
دوخت سرویس اشپزخونه های دلبرونه @rey.han.handmade ارسال پستی به سراسر کشور
من و همسری با هم بی بی چک رو نگاه کردیم و فهمیدیم ولی خوانواده هامونو سورپرایز کردیم
دو تا خانواده رو دعوت کردیم خونمون واسه شام چون نی نی ما از دو طرف نوه اوله بعدشم دوربین رو گذاشتیم گوشه سالن طوری که همه رو داشته باشیم شام رو که خوردیم و دور هم نشستیم شوشو به همه گفت هر کی سریع بگه الان چند نفریم جایزه داره همه درست میگفتن ولی فکر کرده بودن سرکاریه بعد شوشو یکی به جمع اضافه کرد و گفت نی نیه ما رو حساب نکردید
توی فیلمش همه اول گریه کردن چون ما ٧ سال بود نی نی نداشتیم
من به جای اینکه اونو سورپرایز کنم اون منو سورپرایز کرد جواب آزو اون رفت گرفت 9 سال پیش بی بی واینا مد نبود باید آز میدادیم صبح رفتیم آز دادیم بعد از ظهر آماده بود منم خونه مادر شوهرم بودم وبه هیچ کسم نگفته بودیم دل تو دلم نبود نمیتونستم صبر کنم بیاد گوشی رو ورداشتم رفتم تو توالت از استرس دست شوییم گرفته بود همینطور که نشسته بودم شمارو هم گرفتم تا گوشی رو برداشت بهم گفت سلام مامان وای دیگه هیچی نفهمیدم از جام پا شدم تا کله ملق نیوفتادم تو توالت هیچوقت یادم نمیره این جمله سلام مامانو
اینم سایت ما برای علاقه مندان به حیوانات .

www.dampezeshkoshoma.blogfa.com
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792