2777
2789
عنوان

آرامگاه مجازی نینی سایت ( ...هرشب جمعه همینجا...)

| مشاهده متن کامل بحث + 40880 بازدید | 308 پست

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نامه ی بابا لنگ دراز به جودی ابوت

کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند.درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.دیر یا زود آدم پیر و خسته می شو...د درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت وزمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد...جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه ووابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم.♥
دوستدارتو : بابالنگ دراز ♥
بابایی پس تو کجایی؟
بابایی یه یادگاری..... یه اسم..... یه نشونه.... یه خاطره از ...تو مونده وبس
دیگه حتی صدای نازتو نمیشنوم
دیگه حتی چشمای آبیتو نمیبینم
دیگه اون عکساته که من باهاش درد ودل میکنم فقط همون قاب عکسته که باهام حرف میزنه
دیگه خاکای تلنبار شده روی تو شده فاصله من وتو بابایی
هیچ وقت فاصله من و تو این قدر طولانی نبوده بابایی
بهونه میگیره دلم نبودنت رو بابایی
بابایی نمیخواستم بمونم بعد تو ولی روزگار خواست موندنو رنج کشیدن منو
روزگار خواست بمونمو غم دوریتو تحمل کنم بابایی
بابایی امروز خیلی دلم هواتو کرده........ بازم بغض گلومو گرفته .......
بازم بی اختیار میخوام بزنم زیر گریه.......
فلفل دلمه جون
میدونم خیلی سخته خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی
آخ که در آتیش غم و دوری و سرمای تنهایی میسوزه
الهــــی و ربـــی من لی غیرک ...
خدایا! تو پناهِ منی وقتی راهها با همه وسعتشان تنگ می شوند...
فلفل دلمه جان عزیزم اینقدر بیقرار نباش. روح پدرت هم عذاب میکشه وقتی ببینه تو اینقدر رنجیده حالی
هفته دیگه یکسال میشه که مامان منم از دنیا رفته اما مگه چاره ای جز صبوری میشه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس بهتر صبور تر باشیم و زندها رو بیشتر یاد کنیم تا حسرت همین روزهامون رو نخوریم
گروه هنری آناهی آرت روبالش های خاص و عشقولانه http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1544083&T=%D8%B1%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%B4%DB%8C_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87_&postID=59092273
خدا همه رفتکان رو بیامرزه و به بقیه صبر بده
خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.

او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد

در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند
سلام فلفل دلمه جون و روشای عزیز و بقیه ی دوستای داغدارم
بازم شب جمعه بود و مزار و یاد یاران که غریبانه رفتند از این خانه.......
نمیدونم چرا بیشتر از اینکه دلم برای خودم بسوزه که میسوزه دلم برای مامانم و پسرم میسوزه ......
دیروز روز مادر بود رفته بودیم بهشت زهرا سر مزار پدر بزرگ ، مادربزرگ (مادری) و پدرم ، مامانم برای اونها دلتنگی میکرد ولی برای بابام کاری کرد که دل آدم ریش میشه چه برسه به من که دخترشم...و همچنین پسرم که با بابام مثل دوست بود واقعا نه فقط یه نوه ی معمولی ، مثل جوجه که دنبال مادرش میره همیشه و همیشه دنبال بابام بود ،ولی الان دور از جونش انگار که اون .... شده باشه ،
چی بگم درد خودم کمه غصه ی دیگرون دیوونه ترم کرده و اینکه تو خونه نمیخام به روی خودم بیارم و دیوونه تر از قبل شدم
آن دم که کوله بارت را می بستی تا از ..... دیار چشمهایم کوچ کنی ، لحظه ای
با خود اندیشیدی که بعد از تو .....بغض چندین ساله ام را بر کدامین شانه خواهم شکست ؟
و آرزوهای کودکانه ام را برای چه کس..... زمزمه خواهم کرد ؟
به من بگو آیا می دانستی که بعد از تو ..... قلبم خواهد شکست و تمام بهانه هایم پیراهن
گلایه بر تن خواهند کرد ؟

راه گلویم را بغض می بندد و راه چشم را خیمه ی اشک ....
تنها می دانم که وقتی با تو بودم ? گم نمی شدم در نگاه مردم...

می گفتی گاهی برای بودن باید رفت... پس من می روم ... اما...

جا مانده است چیزی جایی که هیچ گاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد...

نمی دانم چرا وقتی به عکس سیاه و سفید این قاب طاقچه نشین می نگرم ...

پرده ی لرزانی از باران و نمک چهره ی تو را هاشور می زند..... بهانه ی دلتنگی برایت می نگارم.... ...

همه چیز می گذرد ... می گذرد؟؟؟!!!!! گریهههههههههههههههه
یدانی پدر .. جستجو برای یافتنت کاری سخت بیهوده است .. نمیدانی چه عذابی میکشم لحظه به لحظه که به یادت می افتم .. هرگز باور نمیکنم مرده باشی .. هر لحظه فکر میکنم رفته ای
جایی .. تصور دیگر ندیدنت همه ی وجودم را متلاشی میکند .. خودت خوب میدانی طاقت دخترت را .. نه دل بزرگی دارم .. نه روح سرسختی .. دلم آنقدر کوچک است که ...هر لحظه تنگ می شود برای تو .. و روحم آنقدر حساس است که وقتی کسی می گوید "‌بابا" ، روحم نیمه ی تنم را رها می کند و من می دانم که دیگر بر روی زمین نیستم ... اولین بهاری هست که از لحظه به لحظه اش جز تنفر چیزی به یاد ندارم .. شب هایم تا روز شود هزار سال نوری ست پدر ...عروسک هایم را لباسهای کودکی ام را همه را زیرو رو می کنم مادر ! پدر کفشهای کودکی ام کجاست ؟ می شود آنهارا برایم پیدا کنید ؟ می خواهم به کودکی برگردم می خواهم کودکی ام را دوباره با شما بسازم !!گریهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
فرشته های من دوتا گل نشکفته بودن که یکی شون تو 5ماهگی ویکی دیگشون تو سه ماهگی سقط شدن وپرکشیدن به آسمون...یاسمین گلم وقتی دنیا اومد یک ساعتی هم زنده بود...با چشمام صورت ماهش وحتی تکون کخوردن دستاش رو دیدم...ولی خوب قسمت چنین بود!
فقط خواستم تو این تاپیک ازشون یادی کرده باشم...همین!
به امید روزی که خداوند یه فرشته زمینی برام هدیه بفرسته!
خدا داره نگات میکنه!بهش لبخند بزن!
مریم جون هر موقع احساس دلتنگی کردی بیا اینجا
من اینجا میام آروم میشم
خیلی از ناتالین جون ممنونم
خدا همه رفتگان را بیامرزه
الهــــی و ربـــی من لی غیرک ...
خدایا! تو پناهِ منی وقتی راهها با همه وسعتشان تنگ می شوند...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز