مادر شوهرم مچمو گرفت بهم گفت

نباید دخالت میکرد. شما هم نباید کتک نمیزدین باحرف بهتر میفهمه

اشتباهه که هیچ کس ب اندازه پدرو مادر دلسوز بچه خودش نیست؟

میشه بگی پس کی بیشتر نگرانه و بفکرشه؟

چرا اشتباهه؟

اتفاقا منم نظرم اینه که بیشتر از مادر کسی دل نمیسوزونه حالا اگه از دست بچش عصبی شد و یه سیلی هم زد حتما به اندازه کافی تحمل کرده

اونایی که یکی دو ساعت بچه رو میبینن میتونن کم تحملش کنن اما  مادر میدونه بچش چقد توانایی رژه رفتن رو اعصاب رو داره

عزیزم بعضی خانمها دچار افسردگی میشن بعد بچه دار شدن مثل زن داداش خودم

چون بچه ۹ ماهه واقعا زدن ندارن که

بچش اینقدر هم اذیت نمی‌کرد که کتک بخوره آخه طفلی

چرا اتفاقا خوب ربط داره کودکان در مقابل پدر و مادر دست و پا بستن و نمیتونن در مقابل کتک زدن از خودشون دفاع میکنن تنها کاری که میکنن میرن پشت یک نفر دیگه قایم میشن 

نزن تورو خدا دلت میاد آخه 

بچه ها هر چقدم شیطون باشن نباید کتک بخورن 

جانی چرا با امبر هرد دعوا کردی؟؟

من با اون دعوا نکردم اون با من دعوا میکرد

وحشی بود

😂😂ن جدی جریانشون چی بوده

این همه مادر و پدر که بچه هاشون رو کتک میزنن ،تحقیر میکنن،تجاوز میکنن ، میفرستن گدایی و... دلسوز هستن ؟

حتی تو همین سایت ی نفرو دیدم که می‌گفت کاش پدرم بمیره تا بتونم طلاق بگیرم ،به نظرت اون پدر دلسوز بچش هست ؟

جمله ای که گفتم در مورد استارتر نبود منظورم کلی بود یعنی همیشه نمیشه گفت پدر و مادر دلسوزن. 

جدی جریانشون همین بوده

امبر جانی رو کتک میزده انگشتشو قطع کرده کلی ازارش داده بعد گفته اگه همه اموالتو بهم ندی میرم به همه میگم تو کتکم میزدی

و چون جانی قبول نکرده اونم الکی اومده دروغ گفته آبروی جانی رو برده

الانم جانی ازش شکایت کرده به خاطر این دروغاش

منم افسردگی داشتم اما بچمو نمیکشم که.

بچه یه مادر افسرده خیلی بچه ناآرومیه و میدونم که به شدت اذیت میکنه چون محبت مادرو اونجوری که باید نمیبینه.

اما در آخر بازم مادر میمونه واسه بچه.

من افسرگی داشتم چون زندگیم داغون بود انقد یهویی بچه دار شده بودم که نمیفهمیدم مادربودن چیه.

خیلی هم حرف شنیدم حتی از شدهرم که باعث اون حال من بود.

الان هر مادری با بچش هر رفتاری بکنه میدونم یا اون مادر شرابط روحی مناسبی نداره تا شیطنت بچشو نادید بگیره یا واقعا بچه ذله کرده مادرو

به هیچ عنوان دیگه کتک اش نزن؛

اگر از دستش عصبانی شدی ازش فاصله بگیر که نتونی بزنی اش؛

سعی کن مطالعه کنی  

کتاب های من دیگر ما یا کتاب های روانشناسی کودک دیگه رو بخون تا راحت تر بتونی موقعی که عصبانی ات می‌کنه خودت رو کنترل کنی  

هر چه زودتر هم وقتی دخترت بیدار و سرحال هست ازش عذرخواهی کن بابت همه کوتاهی و اذیت هایی که از به دنیا اومدن تا الان در حقش داشتی  

و بهش بگو منم بخشیدمت دخترم

تا دل ها تون نسبت به هم صاف باشه  

خب باید به روانشناس مراجعه کنن ،

در مورد زن داداش شما هم اینطور که من متوجه شدم خودشون ناراحتن و از دست شما هم به خاطر حمایت از دخترشون ناراحت نشدن .

عزیزم انشالله مشکلت حل بشه برات دعا میکنم

ولی همه مثل هم نیستن

بچه برادر من فوق العاده آروم بود حداقل تو ۹ ماهگی و من چند روزی خونشون بودم و از نزدیک می‌دیدم و من خودمم بچه دارم و بچه اذیت کن رو میفهمم که عاصی می‌کنه 

از نظر زندگی هم برادر من از نظر مالی و اخلاقی اینقدر عالیه که نگم برات

خود زن داداشم میگه من تا حالا صدای بلند از برادرت نشنیدم و اینقدر مظلومه دلم براش میسوزه ولی با این حال زن داداشم افسرده شده بود و تا چند ماه پیش دارو مصرف میکرد برای افسردگیش