سلام خانما من تو خونه بابام زندگی میکنم با همسرم خونه رو دو نصف کردیم حیاط مشترک با داداشم
ی چیزی رو هم بگم داداشم وقتی ۳ سالش بود مامانم از دست دادیم و بعدش نامادری داشتیم از نوع خیلی بدش من بچه بزرگ بودم و داداشم بزرگ کردم خیلی ب من وابسته از وقتی هم بچه دار شدم داداشم ب عشق بچه همش پیش ما میاد البته شبها ک از کار میاد خونه برای خواب می‌ره طرف خودش اگ ب همسرم بگه مثلا یخچال صدا میده درستش کن شوهرم بعدا با من دعوا میکنه میگه بگو برادرت تو کار من دخالت نکنه حالا من چیکار کنم
شما برو اونطرف
بابات کجاست
داداشت تنها زندگی میکنه
به شوهرت رو نده تو و داداشت فقط هم دیگه رو دارین
شاید حسودی میکنه اینکه برادر شمارو دوس داره یا شما بیشتر به برادرتون توجه میکنین
بابا و نامادریت کجان
نمیخوام تا امیدت کنم کسی که شعور نداشته باشه درست بشو نیست .شوهرت و داداشت چند ساله هستن
شما دیگه کار غلط رو کردی همین نزدیکی بزرگترین اشتباهه و البته شوهرتون درست مبگه اینکه داداش شما مدام تو خونه شماست دیگع دلیل نداره تعیین تکلیف هم بکنه شمام بهتره به داداشت بگی زیاد دخالت نکنه و احترام بزرگتر بگیره
داداشت ازدواج کنه
سلام عزیزم خدامادرتون رو بیامرزه سعی بازبون نرم به شوهرت بفهمونی که داداشم به عیر ما کسی رو نداره بعش بکو تو جا داداش بزرگشی حرفاشو به دل نگیر هواشپ داشته باش از حربه زنونت استفاده کن
خب وقتی صدا میده شوهرت باید بفکر برادرت هم باشه حتما اذیت میشه از صدای یخجال وخوابش مختل میشه.
