2777
2789
عنوان

جراحی بینی 3

| مشاهده متن کامل بحث + 5015384 بازدید | 66527 پست

عزیزم مبارک باشه خیلی خوب وجمع و جورِ اگر خودت دو سش داشتی تو نگاه اول دیگه عالیه .خوب به خودت برس توصیه ها و مراقبت ها رو مو به مو انجام بده و مرتب با خودت تکرار کن که بینیم روز به روز زیباتر می شه😊😊😊

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سلام به به مبارکت باشه واقعأبهت میاد،عزیزم بینی قبلیت چه جوری بود؟خودت راضی هستی؟این مدلش طبیعیه؟اگه ...

حتما عزیزم 

بینی قبلیم انحراف داشت بدجوور و یه قوز ولی قوزش بد نبودااا من‌بیشتر واسه پهنیه پایینش و انحرافش عمل کردم ک یه کم جمع شه 

تو نی نی سایت و تاپیک بینی اوایل بودم ولی یه مدت طولانی هم نبود مطب دکترا هم زیاد رفتم یه مدت گیج شدم واقعا 

بعد تصمیم گرفتم یه مدت بیخیال عمل شم 

و همینم‌ شد 

بعد داداشم رفت با مقدم فر عمل کرد 

دوباره ویر عمل افتاد تو جونم از ۶ ماه پیش تا الان 

ک چنتا از دوستام با این سلطانیفر عمل کردن 

من‌ تو فکرم الهی و کامیابی بودن ولی وقتی دوستامو دیدم نظرم جلب شد 

جمعه ها ویزیت میکنه دکترم پاشدم جمعه ها بیکار بودم رفتم‌اونجا نشستم با بقیه حرف زدم و کلی نمونه دیدم و بالاخره مطمئن شدم و وقت گرفتم 

۱۰ ۱۵ تا جمعه رفتم فک کنم 

کلا هم طبیعی عمل میکنه هم نیمه 

من گفتم یه قوسم بده داده فعلا ک دوس دارم(هرچند الان خیلی نمیشه نظر داد) دعا کنید تا آخر عمرم همین باشه 🤣

zizi

روزی ک تصمیم ب عمل گرفتم, اومدم و نی نی سایت رو پیدا کردم و با خوندن کلی از صفحات دکتر مورد نظرم رو توی این سایت پیدا کردم رفتم کانالشو پیدا کردم و بعد از کلی تحقیق نظرمو جلب کرد نوبت مشاوره گرفتم و رفتم مطب و کاراشو از نزدیک دیدم ,وقتی ب دکتر گفتم مشکل تنفسی هم دارم واسم سیتی اسکن نوشت و عکس و ازمایش واسه عمل, البته کلی هم راجع ب فرم بینیم باهاش صحبت کردم و یه چیزی بهم میگفت ک اره این دکتر همونیه ک مدنبالشم, و همون موقع نوبت عمل گرفتم و ازمایش, سیتی اسکن و عکس قبل از عمل رو گرفتم همه رو ب منشی دادم و تا روز عمل دیگه دکترمو ندیدم, خلاصه تا یک هفته قبل از عمل همه چی خوب پیش میرفت ولی از یک هفته مونده ب عمل دیگه استرس شدید گرفتم ومدام صدای قلبم رو میشنیدماینم بگم از سه هفته قبل از عمل م دارو استفاده نکردم و سعی کردم حسابی خودمو تقویت کنم, و از یک هفته قبل از عمل شروع کردم اب هویج واب کرفس خوردم , خلاصه شب قبل از عمل ساعت ۹ یه شام حسااابی خوردم و دیگه هیچ چیزی نخوردم تا فردا صبح ساعت ۷رفتم کلینیک و خیلیا اومده بودن ک هر کدوم میخواستن با دکترای متفاوت عمل کنن و من خیلی خوشحال بودم ک صبح زود رفتم چون هنوز کسی اونجا نبود ک بخواد با دکتر من عمل کنه و چون من اول از همه اونجا بودم اسم من ب عنوان نفر اول رد شد, بعد فرم پر کردن منو ب طبقه ی بالا فرستادن و گفتن برو اماده شو, من ب همراه همسرم ب طبقه بالا رفتیم پرستارها اتاق و تختم رو بهم نشون دادن و یک دست لباس بهمدادن و گفتن عجله کن سریع لباسهاتو عوض کن, وقلب من داشت از جا کنده میشد, همسرم بهم کمک کرد لباسهامو عوض کردم دستام یخ کرده بود ومیلرزید, پرستار اومد و یه قرص کوچیک بهم داد گفت اینو بخور و سریع بیا باید بریم اتاق عمل ,من از همسرم خداحافظی کردم و رفتم, خلاصه دیگه تا برسم اتاق عمل همه رو در جریان قرار دادم ک من دارم میمیرم و خیلی استرس دارم وارد اتاق عمل شدم یه فضای خییلی بزرگ بود ک ب چند قسمت تقسیم شده بود و ۴تا دکتر داشتن اماده میشدن واسه عمل, پرستار منو راهنمایی کرد ب قسمتی ک دکتر خودم بودو بهم گفتن روی تخت بخوابم, دکتر اومد بالای سرم و راجع ب فرم بینیم باهم صحبت کردیم,  دکتر بیهوشی هم اومد و من بهش گفتم تورو خدا مواضب باشین من وسط عمل بهوش نیام یه موقع اونم کلی باهام شوخی کرد و سر ب سرم گذاشت, پرستار سرم رو ب دستم وصل کرد و من اصلا نفهمیدم چی شد, بعدش فقط صدای همسرمو شنیدم ک مرتب صدام میکرد و بعدش صدای پرستار و شنیدم ک ب همسرم میگفت نزار بخوابه, من کلی گیج و ونگ بودم , وصلا درد نداشتم فقط دوست داشتم بخوابم, بعد مدتی پرستار اومد ب همسرم گفت بهش ابمیوه بده, ابمیوه رو خوردم ,پانسمان زیر بینیم کلی خونی شده بود پرستار واسم عوض کرد و دکتر اومد مرخصم کرد , من لباسهامو با کمک همسرم عوض کردم و ب خونه رفتیم, 

چند روز اول خییییلی گیج و ونگ بودم , غذا هم فقط سوپ و غذا های ابکی و نرم و بی نمک میخوردم, اصلااا هیچ دردی نداشتم, و تنها مساله ای ک منو اذیت میکرد غذای بی نمک و طاق باز خوابیدن بود, روز سوم واسه دراوردن تامپون رفتم تامپون رو کشید هیییییچ دردی نداشت فقط کمی چندش اور بود, ولی انگار ادم بعد از دراوردن تامپون فشارش میفته, خدارو شکر من قبلش غذا خورده بودم, ولی کسایی ک چیزی نخورده بودن فشارشون افتاد و کمیحالشون بد شد, هیچی دیگه برگشتم خونه و همش در حال استراحت بودمو روز هفتم ب حمام رفتم و حدود ۴۰ دقیقه داخل حمام بودم و کلی زیر دوش موندم, بعدش ب مطب رفتم و گچ بینی رو منشی برداشت تا اینجا اصلا دردی نداشت, ولی کشیدن بخیه ها کمی سوز میزد ولی اونم یه لحضه بود, بینیم کلی ورم داشت ولی فرمشو دوست داشتم, دکتر چسب انداخت روی بینیم و ب خونه اومدم, الانوقتی یاد استرس قبل عمل میفتم کلی خندم میگیره, چون عمل بینی واقعا راحته و بدون درد,

( اسم دکتر, فرشته عبدالمطلبی کرج), خدارو شکر هیچ مشکا تنفسی ندارم و تا الان ک کاملا راضی هستم

  

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز