ادامه مطب گردي دكتر غلامرضا احمدي:
يك سالن انتظار مربعي شكل كه دورتا دور صندلي چيده شده بود و يك ميز چوبي وسط قرار داشت... ديزاين خيلي قديمي و ساده اي داشت كه ميشد براحتي حدس زد پزشك اين مطب فردي ساده و بي الايش است...
همانطور كه شنيده بودم دكتر واقعا منشي نداشت!! روي ميز چوبي يك كاغذ چسبيده شده بود كه مراجعين نام خود را روي آن مي نوشتند. هركسي ويزيت ميشد هنگام خروج نام خود را خط ميزد...
مرتب و منظم!
خوشم اومد از اين سبك، و جالب هست با وجود شلوغ بودن سالن اما همه به قوانين احترام ميذاشتند و هيچ مشكلي ايجاد نشده بود!
من نفر 41 ام بودم، نام خودم را نوشتم و روي يك صندلي نشستم...
سكوت خاصي حكم فرما بود و هيچ كسي حرفي نميزد... !
كنار من يك خانم جوان نشسته بود كه بيني چسب داشت، سرش را به ديوار تكيه داده بود و نگاهش به روبرو بود! بالاخره سر صحبت رو باهاش باز كردم، و با لبخند جواب داد... بيني اش سه ماهه بود، زير چسب تميز بنظر ميومد جمع و جور و طبيعي، اما براي قضاوت هنوز زود بود...
دختر جوان و با چهره بسيار زيبا و ملوس سمت ديگرم نشسته بود. او هم ساكت بود و گاهي به مكالمه دونفره ي ما نگاه ميكرد... كم كم به ما ملحق شد و از بيني اش برايمان گفت...
هر دو بيني زير چسب تميز بود، جاي بخيه اصلا نداشتند، (البته اون دختر خانم زيبا بمن گفت سمت راست پره بيني ام كمي جاي بخيه دارد ولي من متوجه نشدم)
از هردو شان پرسيدم متوجه لرزش دست دكتر نشده ايد؟ يكي شان گفت بله وقتي دكتر معاينه ميكند دستش ميلرزد، ديگري گفت دقت نكرده است. (اما نتيجه بخيه هاي هر دو بيني بمن اين رو ثابت كرد كه حتي اگر جواب سوال من بله هم باشد خروجي كار تميز و با كيفيت است)
دختر جواني با صورت گرد و بيني گوشتي به جمع ما ملحق شد، قصد عمل داشت و جالب بود كه ميگغت دكتر را نمي شناسم، از اينجا هرروز رد مي شوم و تابلوي دكتر را ديده ام، گفتم بيام عمل كنم! (جالب بود كه ايشان در كمال ريلكسي رفت داخل و وقت عمل هم گرفت و برگشت! )
خانم جوان ديگري روبروي ما بود و از دور ما را تماشا ميكرد، وقتي كنار من صندلي خالي شد اومد پيش من نشست تا به گفتگوي ما ملحق شود... بيني اش شش ماهه بود، طبيعي شده بود قسمت بالاي بيني يك قوز استخوني درامده بود كه نگرانش كرده بود و ميخواست با دكتر مشورت كند، وقتي من دست زدم حس كردم كمي نرم هست، بنظرم ورم بود.. عكس قبلش را ديدم، استخوني غضروفي بود، با افتادگي نوك بيني...
بعد از عمل بنظر من بيني خيلي زيبايي نداشت، معمولي بود.. حتي حس كردم نوك بيني خيلي پايين است (زاويه پايين بيني حدود 90 بود در حاليكه مي گويند استاندارد خانم ها بين 95 تا 105 هست و استاندارد اقايون حدود 90 لذا بنظرم بيني شان كمي مردانه بود...) كلوملاي بيني شون هم خيلي داخل رفته بود و از نميرخ با پره ها در يك سطح بود (در حاليكه در استاندارد مي گويند 2 ميليمتر بايد كلوملا پايينتر از پره باشد). اما خانمي بهش گفت واااااااااااي تو خيلي خوشگل شده دماغت... (خب سليقهها فرق دارد، حالا خودتون بريد ببينيد آيا مدلها مطابق نظرتون هست يا خير)
خانم ديگري با پسرش روبروي ما بود، بيني او هم عمل شده بود و كاملا طبيعي بود، باريك، اما نوك بيني او هم بنظرم زيادي پايين بود... به جمع ما ملحق شد، پرسيدم مشكل شما چيست؟ گفت دو ماهه عمل كردم و نوك بيني ام اولش خوب بود حالا حس ميكنم هرروز داره مياد پايين تر! نگرانم كه خيلي افتاده نشه...
بيني بدي نداشت، خيلي زيبا نبود ولي معمولي بود، مثل نفر قبلي! زاويه ايشان هم زير 90 بود و دقيقا حسش بنظرم درست بود كه نوك بيني زيادي اومده پايين...
عكس قبل عمل را ديدم بيني باااريك و با نوك افتاده..
ادامه دارد