2777
2789
شیر منم سر ریز میشه بچه ! نی نی من خیلی شکمو هستش همش میخوره زردی هم داره طفلی الهی بمیرم الان دو روزه زیر دستگاهه دعا کنین عصری که بردمش دکتر دیگه دستگاه نخواد والا بانو جون فامیل ما میگن شبیه منه فامیل شوهر میگم کپ باباشه ولی چیزی که من تو صورت فسقل میبینم چشماش شبیه منن و لب و دهن عین باباش 😁

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مریم جون چون کم باره شیرم براهمین حلما سیر نمیشه.... شیرم میاد اما چندان شیر پر چربی نیس.... نسیم جون ایشالا که زودتر خوب میشه عزیزم حلما کپ خودمه البته اگه بعدا عوض نشه قیافش
پس نسیم جون حسابی بهش شیر بده تا زودتر زردیش بره.زردیش چند بود که زیر دستگاه گذاشتین؟ان شالله زودی خوب میشه. نی نی من شبیه دخترمه.دخترمم شبیه بابا شه!!انگار این وسط من هیچکاره بودم!!فقط گروه خونیشون با مال من یکیه.هم دخترم هم پسرم.
سلام دوستان .
مریم جان مبارکه . قدمش پر خیر برکت باشه.
من همچنانننن باردارم
پنجشنبه نوبت عمل دارم . سز میشم . برام با دلهای پاکتون دعا کنید . عمل راحت باشه. این استرس لعنتی ام بره.
شما بعد عمل سز توی بیمارستان چقدر بیحرکت روی تخت موندید؟ پس بچه رو چطور شیر دادید؟
ایریکا جان من تقریبن ۸ ساعت دراز کش بودم، و فقط اجازه داشتم سرم رو به چپ و راست بچرخونم، اولش تو ریکاوری پرستاره بچه رو یه جوری که نمی دونم چجوری گذاشت رو سینم نیم ساعت میک زد، بعدم تو بخش به مامانم یاد داد هر دو ساعت بیست دقیقه می ذاشت رو سینم، بعدشم که دیگه بلند شدم بهم یاد دادن چجوری شیر بدم
البته بگم اون هشت ساعت شکنجه بود نمی شد درست دخترم رو ببینم، راستی سونوگرافی ۳۷ هفته من کلی اشتباه کرده بود ، اون موقع وزن آنیتا رو ۳۲۰۰ گفته بود که با حساب اون فکر می کردم ۳.۵ باشه، اما به زور ۳ کیلو می شد
سلام به همگی آئیریکا جون ایشالا امروز به سلامتی فارغ بشی ☺️ من اجازه داشتم تکون بخورم فقط نباید بلند میشدم از این پهلو به اون پهلو میشدم تقریبا از ساعت ١ ظهر تا ٦ صبح فرداش همین وضعیت بودم تا اومدن سوند رو جدا کردن و گفتن پاشم راه برم ولی تخت رو بالا و پایین میکردم البته من بیهوشی بودم راستی تا همون ساعت ٦ هم هیچی اجازه نداشتم بخورم فقط با دستمال خیس لبامو خیس میکردم و تازه ساعت ٦ هم یه چایی و عسل خوردم 😂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز