سلام منم خواهرم جوون فوت شد خیلی ازش خواب دیدم خیلی جالب و واضح اما حوصله تایپ نداشتم دو شبه فقط مبخونم الان خواهر دیگم پیام داد گفت این خواب رو دیده کپی کردم بمونه اینجا (اسم خواهر مرحومم رقیه بود)
خواب میدیدم خونه بابا کلی مهمون هست
همه باچادر گلگلی
دایینارو خوب یادمه
منم با بلوز شلواراومدم وارد سالن شدم
دیدم همه متحیربلندشدن و منتظر عکس العمل من هستن
همه خوشحال بودن
از وسط جمع آبجی اومد جلو کنارش رقیه بود
همشون باچادررنگی
رقیه قدش بلندبود لاغروزیبا مثل مجردیاش
اونقدر میدرخشید ک نگم
آبجی گفت بیاببین کی برگشته
من فقط چشمام گردشدع بود
رقیه اومدجلو بغلم کنه
من فقط گریه میکردم
زبونم نمیگرفت حرف بزنم
چنان گریه میکردم
میگفت نپرس تاحالا کجابودم
بغلم کرده بودمحکمو
من همچین میبوسیدمش ک سیرنمیشدم 😔😔