2777
2789
اول اینو بگم ؟؟؟ بچه ها ... منو حلال کنین !!! والا ! چون .... ...... چی بگم ؟ راستش خیلی احساساتی با این قضیه برخورد نکردم چون واقعا دسترسی به اینجا برام سخت شده بود (نمی دونم ربطی داره یا نه!) ولی خب نظر همه قابل احترامه .. من هم به نوبه ی خودم از همه دوستای عزیزم معذرت می خوام ............ منم یکی از پیشنهاد دهندگان ! این تغییر بودم . ببخشید ....... ولی جمله ی رزا !! منو برد جاهایی که نباید برم !! منو برد به ............... "به یاد همه اون چیزها و اون کسایی افتادم تو زندگی که تا میای دل ببندی ... باید دل بکنی.." بعله ............. شایدم چون از این دل کندن ها زیاد داشتم !!!‌ این یکی برام قابل هضم بود !!! ...........
فکر کنم نگار بتونه کمک خوبی به همه مون ! کنه .. آخه یادمه هی می گفت که من صفحاتی که نخوندم رو سیو می کنم و می برم تو وقتایی که آزاد ترم (تو خونه) می خونم !! بهمون بگه چطوری ؟؟ خب کاری نداره حتما دیگه !!! .............. نگــــــــــــــــــــــار بدو کمک کن..

بعد هم شیرین منم خواستم بهت بگم که فعلا چیزی به نام تنبیه برای این سن فکر کنم تعریف نشده باشه ... الان درسته که خیلی چیزها رو متوجه می شن اما چون هنوز کامل (کامل) نمی تونن ارتباط با ما برقرار کنن ... فکر کنم تنبیه فعلا جایز نیست . مگر در حد همون بی اعتنایی که اونم برای خود ما باید حتما حتما محدودیت زمانی (زیر یه دقیقه) داشته باشه .. چون تمام کارای ما رو دارن با تقلید تکرار می کنن ... زیاد درست نیست . که دیدم سارایی هم نوشته روانپزشک و اینا ... دیگه خیالم راحت شد که خیلی اشتباه نمی کنم .... یه چیزم هست ، درسته که الان موقعیت فرق کرده و جامعه و پیشرفت هاش و دور ه و زمونه و .. کلا اخلاق بچه ها و مادر پدرا و .... عوض شده اما خب خود من (بهتره بگم ما!) همیشه اون حدیث پیامبر (ص) رو برای خودمون تکرار می کنیم .... "بچه تا هفت سال فقط باید بازی کنه " ... این تحریف نشده ها توسط من / من فقط کاملش یادم نیست و خواستم منظورمو بگم .... اینم می دونم که تربیت بچه از خود بچه عزیزتره ... اما .... واژه ی تنبیه برای زیر هفت سال ! معنا نداره .. وقتی میشه همه چی رو با بازی و شوخی و ببخشید همون دلقک بازی و اینا بهشون یاد داد و ازشون خواست .... خب تنبیه چرا ؟؟ بهتره بگیم توضیح ! نه ؟ این نظره منه و نظر همه تون برام قابل احترامه ...
شادی ............ درسته که نمیای بخونی !!!! این همه برات جواب نوشتیم !!! یا اگرم بیای پست رفته تو صفحه های قبل و ... ولی خب .... من کمکی نمی تونم کنم بهت چون هنوز اقدامی نکردم در این مورد !!!‌ فکر کنم پست شیرین عالی بود ! (ممنون شیرین عزیزم) و اینکه قبلا هم سارایی و مریم کیارش و شیوا و... تجربه هاشونو نوشته بودن . کار سختی نیست . موفق باشین ... گفتم شیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوا ... اگه اومدین یه خبر کوچولو از خودتون بده .. امیدوارم خوب خوب باشین و حسابی "حال" کرده باشین .............. مهسا عسلمو ببوس
بسم الله الرحمن الرحیم .......... یا الله یا رحمن یا رحیم ؛ یا مقلب القلوب ؛ ثبت قلبی علی دینک . (دعای غریق را زیاد بخوانیم)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دوستای خوبم.

پرستو جون، عزیزم، خیلی به من لطف داری. خدا میدونه که منم خیلی دوست دارم و از این همه شادی که تو وجودت هست لذت میبرم. خدا مادرت و رحمت کنه و سایه باباتو بالا سرتون نگه داره. خیلی خوشحال شدم خواهرت تصمیم گرفته بیاد پیشتون. ایشالا با اومدن اونا وضع روحی بابا و نفیسه هم بهتر شه و تو هم فرصت بیشتری برا زندگیت داشته باشی و از تنهایی هم در بیای.

الناز جون. ممنونم عزیزم از لطفت . تو و پرستو شرمنده می کنید منو. منم خیلی دوست دارم روی ماه شما رو ببینم.

عاطفه جون، آناهیتا هم خوبه خوبه و شیطون. نمی دونی چه خوشمزه بازیهایی در میاره. بعضی وقتا میخوام بخورمش. در مورد اون ذخیره هم دارم می گردم ، از یه نفر پرسیدم می گفت نمیشه. ولی من بازم میگردم.

نغمه جون ،مگه کوروش حساسیت نداره؟!؟!؟ بهش بادوم زمینی میدی؟ میدونستی بادوم زمینی بالاترین آلرژی رو داره و کسایی که به بادوم زمینی حساسیت دارن خوب نمیشن!!!!
سلام مانلی جونم.

سلام سارایی جون، بعد از اینکه پست رو ارسال کردم پستتو دیدم. اول داشتم می خوندم عزیزم. از خونه تکونی هم نگو که کزتی به تمام معنا هستم. تازه کارگرم رو هم هر هفته گفتم بیاد و بازم تموم نمیشه. پسرای گلت خوبن؟ مادر شوهر چطورن؟
شیرین .... به قول سانی ... با عینک و دید خوش بینی بخون توضیحات منو در مورد .. تنبیه و تربیت بچه ها ! دلگیر نشی ازم دوستم ...
البته به همه ی نظرات پست قبلی من .. اینا رو هم اضافه کن ... و درنهایت جمعبندیشون رو باید یه متخصص و خبره ی این کار برات انجام بده ... (چشمک) موقعیت زندگی هر خانواده / محل زندگی هر خانواده / اخلاق پدر و مادر و اطرافیان / تک فرزند بودن / بچه ی اول یا دوم بودن / اینکه اصلا اطراف بچه غیر از پدر و مادر کسی دیگه ای باشه یا نه ! / مدت زمان استفاده از تی وی و محیط های بیرون از خونه / مهد کودک رفتن یا نرفتن / خونه مادربزرگ پدربزرگ بودن یا نبودن ! / خدای نکرده مریضی خاص داشتن یا نداشتن / دلتنگی برای عزیزان / حتی اینکه اون روز غذا خوب خورده باشن یا نه ! (/اخه من هنوزم عمیقا بر عقیده ی خودم استوارم !‌که وقتی گرسنه هستن ! بداخلاق و بی اعصاب ترن !!!!!) / در حال رویش دندون بودن یا نبودن و ........ (ببخشید سرتون و درد آوردم!!!!!!!!!)
بسم الله الرحمن الرحیم .......... یا الله یا رحمن یا رحیم ؛ یا مقلب القلوب ؛ ثبت قلبی علی دینک . (دعای غریق را زیاد بخوانیم)
پرستو ............. چه غذای باحالی .. دلم خواست امتحانش کنم ............... آخه تو عروسی رو نرفتی ؟؟؟ پس سعی کن تا اوایل اردیبهشت دختر خوبی !!‌ باشی که تهران رو بیای ها !!! وگرنه که زبونم لال از دو جا می سوزی !!!! وای !! خدا نکنه ... سعی تو بکن .... دختر خوبی باشی !!‌(چشمک)
الناز .......................................... عجب از این سرماخوردگی .... مراقب خودتون باش . کارناوال رفتین ؟ امیدوارم رفته باشین و حسابی خوش گذشته باشه .. یاد عکسای پارسال پادمیرا گلی افتادم .... امسالم برامون عکسشو بذار ...
ناهیــــــــــــــــــــــــــــد دیگه نمی ری خونه ی دوستت .... ؟؟؟ به ما سر بزنی ؟ ((نمی دونی هر وقت مامان رو می بینم که سفت و سخت چسبیده به رژیمش و داره به روزای خوش تیپی اش برمی گرده .... و صد البته سلامتی و چابکی و ... چقدر دعات می کنم که با مطرح کردن رژیمت اینجا من و به این فکر انداختی و منم بهش گفتم و مفید واقع شد ... خیلی ممنونم بازم / البته اون رژیم رو 20 روز گرفت .. بعدش انگیزه اش قوی تر شد "چون خوب کم کرده بود" .... رفت یه دکتر رژیم و داره ادامه می ده ... " بازم ممنون ناهید گلم ))
بسم الله الرحمن الرحیم .......... یا الله یا رحمن یا رحیم ؛ یا مقلب القلوب ؛ ثبت قلبی علی دینک . (دعای غریق را زیاد بخوانیم)
نغمه ................. خوبین ؟ کوروش روبراهه ؟ به امید خدا ؟ پس دیگه خونه تکونی شما هم رو به تمام شدنه ؟ نه ؟ به یادتم
راستی امتحانات و درست و اینا چی شد ؟ خوب بود ؟؟؟‌
سارایی ................... چه خبـــــــــــــــــــــــــــــرا ؟؟؟ (چشمک) ...
عاطفه خدا قوت .............. تو که حتما تموم شده کارات ... مبارکه ...
دیروز خواهرم می گه تو چرا "خونه تکونی" رو دوست داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آخه واقعا دوست دارم ! چون بعدش احساس بسیار بسیار بسیار خوبی به آدم دست می ده ! نه ؟ مخصوصا کابینتا و کمدا رو هی بری باز کنی ... ببینی و حال کنی !!!!!!!!!!!!!!!! (مگه نه پرستو!!!؟؟؟) ـ (شیوا همش به یاد تو و خواهرت بودم!)
بسم الله الرحمن الرحیم .......... یا الله یا رحمن یا رحیم ؛ یا مقلب القلوب ؛ ثبت قلبی علی دینک . (دعای غریق را زیاد بخوانیم)
سلام سلام صبح بخیر یک وقت یکی نره صفحه 1 به من بگه ایول :دی

بچه ها من یک پیشنهاد دارم امیدوارم مثل همیشه رومو زمین نذارین
داشتم فکر میکردم اهنگی رو که برای صفحه اول انتخاب کردم را من دوست دارم
و حس وحال مثلا دیشب من بوده
دلیل نمیشه شما هم دوست داشته باشین پس چون صفحمون مشترکه

بیاین هر از چند گاهی یکی اهنگ اون صفحه رو عوض کنه
تا با حس و حال همدیگه شریک بشیم
حس و حال دیشب من این آهنگ بود که با شما تقسیمش میکنم
سلام مانلی جان . سلام زهرا جان . سلام درسا جان . سلام سارایی جان همهگی خوبین ؟؟؟؟
ممنون برای لطفتون
دعا کنین کار خواهرم درست بشه
لامصب .هیچ تو فکر م نبود ها .. حالا که حرفش اومده وسط خیلی باهاش درگیرم . مثل کسی که همیشه تو اتاقه بعد بهش میگن حق نداری بری بیرون . از اون موقع به بعد مور مورش میشه که بره بیرون
منم الان اون حالو دارم


سلام و صبح شنبه تون بخیر...

مامانی جان خوشبختانه کوروش به این یه رقم حساسیت نداره ولی همچنان به لبنیات حساسه و همچنین طالبی و هندوانه...

سارایی جون جدی جدی ترس داره تا میره سمتش حالم خراب میشه...

مانلی جونم خوبه خدا رو شکر... نه تموم نشده ولی خوب شروع کردم!!!!!
درسهامم هم که نمره هام خوب بود شکر خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا قبول شدم(چشمک)....
خدایا بابت داشته ها و نداشته هایم شکر...
سلام
صبح به خیر
خوبین؟! خوشین؟! سلامتین همه "ایشالا"؟ :)

(اون "ایشالا" رو با صدای سینا بخونین. :دی... عاشششقشم یعنی. چند روزه ایشالا رو یاد گرفته، بعد خوشش اومده. هی میگه "ایشالا". :)))))) )

من که الان نفهمیدم چی به چی شده و اینا. یعنی فکر کردم تو پست قبلیم راجع به تعویض تاپیک همه چی رو توضیح دادم. بقیه هم همین طور. ندیدم کسی ناراحت باشه از راحت بالا اومدن تاپیک و این که وقتی رفرش میزنی مجبور نیستی صبر کنی تا صفحه با برف بعدی بیاد پایین. والا.
سمیه جون هم شاید از وداع نامه من و پرستو تو صفحه آخر اون تاپیک این برداشت رو کرده. والا من م مثل پرستو منظوری نداشتم. کلن این مدلیم که صفحه آخر دفتری که یادداشت های روزانه و خاطراتم رو توش مینویسم هم اختصاص میدم به خداحافظی. بعدم از دفتر تشکر میکنم که حرفامو گوش کرده.
بعله. آدم خل وضعی هستم. :دی
بیخیال بشیم دیگه این ماجرا رو... هوم؟!
(ولی پرستو... اون پاک کردن تاپیک های یه صفحه ای و خاک خورده رو خودم با چشم خودم دیدم! آدم بیکار که کم نداریم شکر خدا. چند تا تاپیک دیدم با این مضمون که "ایهاالناس بیاین برین تو بخش عمومی اول و بعد بقیه جاها، و تاپیک های قدیمی و غیر فعال رو پاک کنین(یعنی گزارش کنین تا پاک بشن) تا سایت خلوت بشه". البته که حالا اینقدر تاپیک بیخودی هست که حالا حالاها شاید نوبت ما نشه و البته تر این که تو این مملکت، تاپیک که سهله، سایت که سهله، کل اینترنت روی هواست و هر لحظه ممکنه اصلن نباشه!!! واسه همین شاید خیلی هم فعال و غیر فعالش فرقی نکنه! ولی خب "بک آپ" داشتن کلن خوبه... اینم از مزایای این جابه جایی بود که باعث شد به این موضوع هم فکر کنیم.)

شیرین راجع به تنبیه و اینا... فکر کنم قبلنا یه بخشی از یه کتاب که مربوط به بچه های این سنی هست رو گذاشته بودم. من جز کمترین "بکن/نکن" بگو ترین مادرهای روی زمینم. شاهدش هم خونه دائم المنفجرمه :دی، اما به نظرم بچه باید از یه سری قوانین پیروی کنه. بله خب... هر چی بچه کوچیکتره این خط قرمزها کمتره، اما هست. باید براش توضیح بدیم خط قرمزها رو، بعد تذکر بدیم و بعد... روشی که همه توصیه می کنن همونه که الناز جون هم گفت، وقفه یا تایم اوت. کلن اما مهمترین چیز اینه که عصبانیت خودمون رو نشون ندیم. بچه وقتی بفهمه که ما در چه زمانهایی راحت عصبانی میشیم، ازش بر علیه مون استفاده میکنه! :))

سانی... این غذا در دهان نگه داشتن رو سینا هم داره. و دقیقن همینه که میگی. یعنی بادوم هندی و پسته و اینا رو می جوه و قورت میده و مشکلی نیست... اما غذا در 99درصد موارد عینن دچار همین ماجرایی میشه که تعریف کردی. یعنی شده که ساعت 1 سینا ناهار خورده، بعد ساعت 5 بعداز ظهر توی حمام، یه چیزی از تو دهنش درآورده گذاشته کف دست من که "مامان... گوشت"!!!! بعله. درک میکنم. مصیبت عظمایی ست. مثلن فک کن وقت خواب بعد از ظهره و باید انگشت بندازی تو دهان بچه و غذایی که دو-سه ساعته اون تو نگه داشته رو دربیاری که تو خواب مشکلی براش پیش نیادو ... راجع به خواب شب هم که کلن چیزی نگم بهتره چون کلن یادم رفته خواب پیوسته بیشتر از 2ساعت یعنی چی! پوووووووف.

.
.
.
تو بی کانتینیود :دی
پرستو جون ایول

خداییش حال میکنم با نوشته هات . تصمیمات . آشپزی هات. احساس میکنم خیلی باید خوشمزه باشه .

در اولین فرصت میدرستمش.



شیرین جون بابت پروژه پوشک ممنون. منم یواش یواش میخواهم شروع کنم . الان بعضی وقت ها میبرمش دشتشویی

و مثلا فرشته مهربون برامون جایزه میاره و از این جور کارا. بعضی وقت ها هم به علت علاقه زیادی که به آب بازی

داره میگه مامان بدو ج . ی . ش دارم .منم بدو بدو ولی تا میریم میگه آب بازی.

یه فکری هم برای اینجاش باید بکنیم.



الناز جون و سارایی جون ممنون از احوال پرسیتون.

سارایی پسرا بهتر شدن؟ همه چی آرومه؟


نغمه هم مشغول خونه تکونی . خسته نباشی .


مانلی جونم تو خوبی؟ مهنا خوبه ؟ کمک به مامان کردی ؟


و اما سانننننننننننننننی

با عینک و لنز و هرچی که تو بگی دارم نگاه میکنم .

اگه یه وقت هایی بچه ها ابراز احساسات میکنن و یاد تاپیک قبلی می افتن دلیل نمیشه که تو از اینکه

جمعیتی رو نجات دادی که راحت تر وارد بشن ناراحت بشی.

میدونم تمام ناراحتیت بخاطر خستگی و نخوابیدن هاست. با کمی استراحت همه چی حل میشه .


همیشه جابجایی در هر موردی که باشه اولش سخته ولی بعدش نتیجه اش مهمه .



ضحی جون خوبی؟ پسرک بهتر شد؟

شیوا کی میاد راستی ؟ حاج خانم شیوا و حاج خانم مهسا ؟

یاقوت خوبی ؟ نینی تو دلی خوبه ؟ فاطمه خوبه ؟
باد ورق های شعرم را با خود برد...

فردا تمام شهر عاشقت میشوند
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز