میدونی تو دوران نامزدی همیشه من با شوق و ذوق حرف میردم و اون شنونده بود منم به خودم میگفتم حتما داره از حرف زدن من خوشش میاد و خودش کم حرفه چه قد خوب..
اما الان دلم میخواد توی حرف نزدن باهاش رقابت کنم منم دیگه حرف نزنم.حس میکنم من حرف بزنم اون هیچی نگه میخوام نخواد..
میدونی کسی که احساس نداره حتی زنش را نمیتونه خوب و درست دوست داشته باشه برای همین دلم نمیخواد براش از خود گذشتگی کاری کنم