داره ازم خون میاد نکنه بچم چیزیش شد
خوب میشی خانوم قوی باش
مرافب خودت باش موقع درد دعا کن افکار شیطانی شوهرت از بین بره و خدا نقششونو نقش بر آب کنه
اگه خون میاد داری زایمان میکنی سریع برو فقط سریع
اروم باش عزیزم اگه رفتی خونه مادرشوهرتم بیخیال شو به فکر این باش دخترت صحیح و سالم کنارته
موقع زایمان وقت دعاست از خدا بخواه نجاتت بده
بابا برو ول کن چتو
سر زایمان بخواه که خدا شوهرت رو سر عقل بیاره! قدر زندگی تونو بدونه
ای خدا عجب صبری داری!کی دنیا رو تمومش میکنی؟
عزیزم خیلی ناراحت شدم ولی ناامید نباش. به نظر من اول از همه مواظب خودت باش. توخونه خودت بمون هیچ جا هم نرو عزیزم. اگه طبیعی زایمان کنی روز بعد میتونی کارات رو خودت بکنی حتی. من تو یه کشور غریب بدون هیچ خانواده و کمکی زایمان طبیعی کردم خیلی سخت بود هیشکی نداشتم فقط من بودم و همسرم زایمانم تقریبا حدود 24 ساعت طول کشید حتی وسطش تب کردم بعضی موقع ها بود که فکر میکردم دارم می میرم ولی خدا رو شکر خودم و بچم سالم موندیم. بعدشم تا یک هفته ببخشید کنترل ادرار نداشتم دو روزم بیمارستان بودم و همون لحظه که اومدم خونه مجبور بودم رو پای خودم وایستم خونه تمیز کنم غذا بپزم مواظب بچم باشم تازه اولش چونهمش دکتر مجبورم میکرد شیر خودم رو بدم بااینکه کم بود بچم سیر نمیشد و همش گریه میکردو تازه همسرمم یکم اضطراب بیمارگونه داره که با کوچکترین چیزی از هم وا میره. خونه خودت بمون عزیزم میدونم سخته ولی خوبه و درضمن با این کار نخواهی گذاشت که کسی تو کارت دخالت کنه حتی خانوادت. بعدشم مردا به مادرشون خیلی وابستن شوهر منم با اینکه مادرش فوت شده ولی بشدت تعصب داره رو مادرش. تو از مادرش بد نگو همش سعی کن حرفایه خوب درباره مادرش بزنی ولی تو خفا کار خودت رو بکن بعد با سیاست بندازش گردن مادر شوهرت. بعدشم حتما بعد از زایمانت با مشاور حرف بزن چون شوهرت وابسته است و همه این کاراش دلیلش اینه.
خدایا چه دسترسی گرفتم من! خدایا به دوستمون کمک کن بچه اش رو براش نگه دار
عزیزم کیسه آبت پاره شده سریع برو بیمارستان یا زنگ بزن اورژانس . خطرناکه خونم که داره میاد. برو زنگ بزن . چرا آخه کمد جابجا کردی؟؟؟
عزیزم حتما بعدا بیا، ما همه نگرانتیم و برات دعا میکنیم، انشالا همه چی ختم به خیر بشه گلم
ای خدا یتیمی و این جور سرت میاره.یه آه دلت هم بگیردشون بدبخت و فلک زده میشن!لعنت به این جور کثافتایی.خدایا اگه جای حق نشستی جوابشان را بده.
علیرضا,انگور یاقوتی مامان(غوره سابق) 25شهریور ماه 92 همزمان با تولد امام رضا به زندگی یکنواخت من پا گذاشت و با دست و پاهای کوچکش تحرک و عشق دوباره به زندگی من آورد.
عزیزم من باردارم و الان مطالبتو خوندم.خیلی برات ناراحت شدم.کلی استرس گرفتم.ایشالا که زایمان راحتی داشته باشی و قدم نینیت پر از برکت و شادی باشه و شوهرت با ورود نینی مسئولانه تر رفتار کنه و با هم خوشبخت بشین ایشالا.به امید روزهای خوب و روشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز