بچه دوممو زود باردار شدم فاصله سنیشون دوسال و نیمه حماقت کردم به همه گفتم ناخواسته شده الان هی به روم میارن اوایل ناراحت بودم خیلی نق میزدم گریه میکردم حتی میخواسم سقطش کنم چون شوهرمم اخلاقش بام خوب نیست باهم نمیخواسیم زندگی کنیم
الان بچم هشت ماهشه خیلی خوشمزه شده دوسش دارم اوایل دوسش نداشتم حتی میتونم بگم ازش متنفرم بودم چون بچه اولمم خیلی اذیت شد اما دیگ اونجوری نیسم جونم به حونش بنده هرکی از راه میرسه میگه ای همون بچه نخواسته هس به یکی امشب گفتم باباش خیلی دورشو میگیره گفت بچه های نخواسته همیجورن خودشون شیرین میکنن خیلی ناراحت شدم