2777
2789
ساره جونم اولین قدم بی توجهیه یعنی اصلا نگاش نکن حرف نزن اخم نکن هییییییییییییییچی هیییییییییچی!
انگار نمیبینیش اصلا
نگران نباش چیزی نمیشه
این یه راهکاره
یه راهکار دیگه که همزمان میشه استفاده کرد اینه که بهش بگی تا وقتی اینکارو میکنی من باهات حرف نمیزنم یا کاری که میخوای انجام نمیدم هر وقت آروم شدی به حرفت گوش میدم
در کل هم سعی کن موقعیت هایی که عصبانیش میکنه کمتر پیش بیاد
اگه بی توجهی کردن برات سخت بود یا در مورد کس دیگه اینکارو کرد اونجا حواسپرتی بهتره
نمیدونم گویا بود توضیحام؟
سلام به همه دوستان

هاله جون ممنون از تاپیک خوبت من اغلب مواقع خواننده هستم ( البته خاموش)
راستی دریا جون خوبه
عکس کاربری جدیدت هم خیلی بامزه اس
امیدوارم همیشه سلامت و زیر سایه ی پدر و مادر بزرگ شه


و همینطور میخوام از دوستانی که مطالب مفیدشون رو تو این تاپیک در اختیار ما قرار میدن تشکر کنم و بیشتر مطالب اموزنده و مفیده




هاله جون جدیدا پسر منم یه جورایی لجبازی میکنه و متاسفانه با بهار هم کتک کاری میکنه ( البته بیشتر امیر علی ) نمیدونم چطور باهاش برخورد کنم
البته من تو خلوت ٢ نفرمون همیشه بهش توضیح میدم که نباید بهارو بزنه و بهار دردش میاد ، گناه داره و کار بچه های بده و........
که در اخر خودش أخم میکنه که عمو مهدی دعوا میکنه و اینجوری أخم میکنه
ولی خوب روز بعد باز هم کارش رو ادامه میده
واقعا راه برخورد صحیح با این جریان چیه ؟
از دوستان ممنون میشم اگه تجربه ای دارن مطرح کنن
و پیشاپیش ممنونم

خداوندا روح پدر و برادرم را با مولا علی (ع)محشور گردان (امروز را برای عشق به عزیزانت غنیمت بشمار،شاید فردا احساسی باشد اما...عزیزی نباشد)

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



یادم رفت
یه چیز دیگه هم که خیلی منو ناراحت میکنه اینه که وقتی چیزی رو که میخواد ازش بگیریم یا بهش ندیم خیلی بد جور گریه میکنه
به صورتی که اگه یه نفر تازه از راه برسه و از جریان بی خبر باشه فکر میکنه کتک مفصلی خورده که داره اینجوری گریه میکنه
در مورد این موضوع هم هاله جون اگه میتونی کمکم کن که تو اون شرایط باید چه برخوردی داشته باشم
با توجه به این که بعضی چیزایی رو میخواد واقعا نمیشه بهش بدم
خداوندا روح پدر و برادرم را با مولا علی (ع)محشور گردان (امروز را برای عشق به عزیزانت غنیمت بشمار،شاید فردا احساسی باشد اما...عزیزی نباشد)
هدی جون به نظر من که خوب داری پیش میری یه کم دیگه هم ادامه بده ببین چی میشه
آخه قراره کنترلش رو ما بهشون آموزش بدیم اگه خودشون بلد بودن که نمیگفتن آموزش!
کم کم یاد میگیره که چه زمان وقت دستشوییه و جاش کجاست
خدا وکیلی کار سختیه!
وقتی اتفاقی جیش میکنه براش توضیح بده که جای اینکار تو دستشوییه و قبلش به من بگو بریم اونجا اما اگه باهاش دعوا کنی ممکنه احساس گناه کنه برای کاری که دست خودش نبوده و اینش خوب نیست.
بازم مشورت بیشتر بکن این چیزی بود که به ذهن من میرسید
موفق باشی
هاله جون تبریک میگم
از امضات مشخصه که حسابی داری سعی میکنی که به وزن ایده ال برسی
امیدوارم موفق باشی

من نسبت به زمانی که منو دیدین خیلی لاغر تر شدم
تقریبا میشه گفت همه جای بدنم اندازه اس بع غیر از شکم و معدم که نسبت به هیکلم بزرگه
من الان وزنم از ٦٤ تا ٦٦ متغیره و دیگه نمیز ارم بیشتر بشه قدم هم ١٦٤
ولی واقعا شکمم رو دوست دارم کوچیک کنم که خیلی سخته و انگار نمیشه
البته با رژیم مشکلی ندارم اگه بخوام کم کنم ولی اونجوری همه جای بدن با هم کوچیک میشه و منم نمی خوام جاهای دیگه کوچیک تر بشه

امیدوارم هر چه زودتر به وزن ایده الت برسی عزیزم
دریا رو ببوس
خداوندا روح پدر و برادرم را با مولا علی (ع)محشور گردان (امروز را برای عشق به عزیزانت غنیمت بشمار،شاید فردا احساسی باشد اما...عزیزی نباشد)
هاله جان واقعیتش اینه که هرچی جلوتر میرم احساس میکنم که خیلییییییی زوداقدام کردم ونباید این کار رو میکردم!
مثل .......... پشیمونم!
یاسین عیر خواب که جیش نمی کنه!هیچ همکاری دیگه ای نیمکنه!
نه جیش!نه پی پی!
در واقع از قبلم زاصلا زا جیش یا پی پی اش شکایت نمی کرد!!!!!!!!
امروز تو حال در حال ناهار بودیم حیش کرد اومدم ببرمش تو حموم بغلش کردم!اونم بقیه کارشو با حیال راحت تو بغلم کرد!تموم خونه از حال تا حموم رو جیش کرددددددد!
ما که رفتیم حمومو تعویض لباس وتوضیج!
اما باباش کفری شد وگفت که پوشکش کنم !
خوب نمیخواد چه احباری من دارم!
از عصر به این طرف پوشکه!حتی پی پی هم کرده!
اصلا حاضر نیست بیاد بریم حموم تعویض بشه!یا حداقل ابراز نارحتی بکنه !!!!!!!!
بی خیال بیخیال!
پدرش میگه دیدی اولین امادگی ابراز ناراحتی بود که یاسین نداره!
پس پروژه رو کلا نعطیل کردم تا زمانی که خودش بگه!
نیمدونم والا!
برام دعا کن خدا بهم صبر بدهههه!
کم اوردم!
خدایا شکرت خودت کمکم کن تا دوفرشته اسمونی ام خوب تربیت کنم
سهیلا جون دارم سعی خودم رو میکنم دیگه خسته شدم از اضافه وزن برام دعا کن تا آخرش برم و بتونم نگهش دارم
آفرین تو که دیگه خوش تیپ شدی اون یه ذره رو دیگه با ورزش درستش کن
سلااااام دوستام
من به یه کمک حسابی احتیاج دارم
من در امره تربیته سپهر اصلا موفق نبودم ،لطفا کمکم کنید.
اولا از اول هرچی سعی کردم از خودم جداش کنم موفق نشدم،باور کنید خیلی سعی کردم،ولی هیچ فایده ای نداشت،الان تو تخته ما میخوابه،و بابای بیچارش سرگردونه.
دوما لحظه خوابیدن باید دستشو بکنه تو سینه من و بعد بخوابه
سوما هنوز باید با شیشه شیر بخوره،وگرنه اصلا نمیخوابه،
چهارما مرتب جیغ میکشه،از صندلی تنبیه استفاده کردم فایده نداشت
پنجما،مرتب بچه ها رو میزنه
ششما همه چیز را پرت میکنه
حتی به بچه های تو تلویزیون میگه ده ده


ترا به خدا بگید چه کنم


ببینید. دوستان من تو دوران بارداری و بعد از اون به خاطره خیلی از مشکلاتم واقعا روزای بدی رو گذروندم و افسرده گی بدی داشتم
،ولی حالا خیلی بهترم و
میخوام بدونم کاری از دسته من برا سپهر بر میاد ؟؟؟
خدایا تو خیلی مهربونی
هاله جونم اگه واقعا بخوای بدون که حتما میتونی
اره عزیزم منم باید سعی کنم برنامه مو جوری تنظیم کنم که یه ساعتی رو برا ورزش اختصاص بدم البته اگه امیر علی بزاره

دوستان و هاله جون تو صفحه قبل ٢ تا سوال کردم و امیدوار بودم که پاسخ سؤالم رو اینجا بگیرم
ممنون میشم اگه کسی بتونه کمکم کنه


نگار جون
به نظر من برا اینکه به خواسته هات برسی باید یه کم تحملت بیشتر بشه
در مورد شیشه و اینکه قبل از خواب باید دستش رو سینت باشه ، پسر من هم قبل خواب باید حتما شیر میخورد و با سینه میخوابید و دستش رو هم به اون یکی سینه ام میگرفت و اصلا فکر نمیکردم به این راحتی بتونم از شیر بگیرمش ولی واقعا خیلی راحت تر از چیزی بود که فکرش رو میکردم
فقط یکی دو روز شاید یه کم غر بزنه و بهونه گیری کنه
البته پسر من فقط شب دوم تقریبا یک ربع گریه کرد و بهونه گرفت و دیگه اذیت نکرد خودم اصلا فکر نمیکردم بتونه به این راحتی از ٢ تا عادت بزرگی که داشت بگذره
امیدوارم موفق بشی
خداوندا روح پدر و برادرم را با مولا علی (ع)محشور گردان (امروز را برای عشق به عزیزانت غنیمت بشمار،شاید فردا احساسی باشد اما...عزیزی نباشد)
سهیلا جون میبخشی این مدت سرم شلوغ بود دیر جواب دادم. راجع به گریه بچه ها وقتی چیزی میخوان بدست بیارن قبلا چند بار گفتم که راهش بی توجهی کردنه. اگه قراره یه چیزی رو بهش بدی از همون اول بده نذار یاد بگیره که اونو با گریه میتونه بدست بیاره. اگر هم قراره ندی به هیچ عنوان نده دیگه. حواسشو پرت کن یا اگه گریه ش زیاد نیست که حرفاتو نشنوه براش توضیح بده که تا وقتی گریه کنه متوجه حرفش نمیشی باید حرفش رو بدون گریه بزنه تا بهش گوش بدی.
صبر و حوصله کن و تکرار
حافظه کوتاه مدت بچه ها ضعیفه باید یه مساله رو بارها تکرار کنی تا تو دهنشون بشینه و انجام بدن.
واسه کتک زدن هم به نظر من یه تنبیه کوچولو مثل بردن توی اتاق و دور کردنش از فضای بازی خوبه . اینکه بدونه این تبعات رفتار خودشه و از بازی با بهار محروم میشه اگه اذیتش کنه.
خوندن قصه هم تو این زمینه خوبه با شخصیت های قصه خوب ارتباط برقرار میکنن و بد بودن رفتارشونو تو قصه بیشتر متوجه میشن
نگار جون به نظر منم برو پیش یه روانشناس کودک چون مساله ت یه دونه مشکل به تنهایی نیست نیازه که گام به گام با نظارت یه متخصص جلو بری و رفعشون کنی. حتما هم میتونی نگران نباش
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز