دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
من خونه مادرشوهرم بودم بخاطر حساسیت شوهرم.ولی خوب سخت بود کسی کمکم نمیکرد مادرش بخاطر غذایی که میپخت ...
منم بخاطر شوهرم رفتم خونه مادرشوهرم و فقط غذا نمیپختم ک اونم فقط برنج میداد بهم درحالی ک من شیرمیدادم و خب باید سوپ،ابگوشت و...میخوردم ولی ۱وعده غذا میپخت برای ناهار و شام
در عوضش هر شب انقدر سروصدا میکردن ک بچه بیدار میشد و من مجبور بودم تا صبح بشینم ب پاش و صبح هم ک ذره ای میخواستم بخوابم مادرشوهرم بیدارم میکرد...
پفک نمکی سابق هستمبرای سلامتی پسرم یه صلوات میفرسیاز الان دارم بـه اول فروردین سال ۱۴۰۱ فکـر مـیکـنم کـه چقدر قراره بــا تاریخ رنـد ۰۱/۰۱/۰۱ و جمله “این اتفاق هر صد سال یه بــار مـی افته” و چرت و پرتای دیگه زخم بشیم.
من وقتی دورم شلوغ باشه حالم بد میشه، اینا هم نمی رفتن، منم حالم بدتر می شد و کم کم داشتم افسردگی می گرفتم که شوهرم گفت الان میام دنبالتون برگردین خونه، خودمون بچه رو نگه می داریم نمی خواد کسی بیاذ
من ک اصلا ن جایی موندم ن استراحت کردم از همون روز اول هم سرپا بودم صبح تا شب . انقدر ک حال روحیم بد بود اصلا درد یادم رفته بود برام مهم نبود درد انقدر ک از لحاظ روحی داغون بودم .ن شیاف استفاده کردم ن مسکن. از همون اول هم خودم بچمو شستم هم سنم کمه هم اولین بچم بود
پفک نمکی سابق هستمبرای سلامتی پسرم یه صلوات میفرسیاز الان دارم بـه اول فروردین سال ۱۴۰۱ فکـر مـیکـنم کـه چقدر قراره بــا تاریخ رنـد ۰۱/۰۱/۰۱ و جمله “این اتفاق هر صد سال یه بــار مـی افته” و چرت و پرتای دیگه زخم بشیم.