سلام به همگی
1 ساله که عروسی کردم. شوهرم با هزار عشق و علاقه اومد جلو. خیلی خیلی دوسم داشت. به خاطرم جلوی همه وایساد. التماسم کرد تا باهاش ازدواج کردم. اما حالا همه اونا یادش رفته. خیلی بی احساس شده. یه ذره عاطفه تو وجودش نیست. فقط دخترمونو دوست داره. منو هیچ جا نمی بره. هیچ محبتی بهم نمی کنه. بارها باهاش صحبت کردم. میگه من همین طوریم. عوض نمیشم. میگم بهم محبت کن. بهم توجه کن. میگه توقعت زیاده.
برای همه خوبه الا من. همه میگن خوش به حالت شوهرت فلانیه. ولی هیچ کس از دل خون من خبر نداره...
به خدا از هیچ چیزی براش کم نمی ذارم. خونه داری و اشپزیم هم خیلی خوبه. حتی وقتی ارایشگاه میرم و بهترین لباسارو می پوشم بازم بهم توجه نمی کنه. ازش بیزار شدم. دلم نمی خواد ببینمش. خیلی از زندگی باهاش سرد شدم.
شما بگین من چیکار کنم؟