منم خدایی مادر شوهرم خیلی خوبه خواهرشوهر ندارم ولی با مادر شوهر از هر دری حرف میزدم ولی از جاری ضربه خوردم الان با همه شون خوبم ولی دیگه اصلا اصلا نه سوال میپرسم نه حرف میزنم امشب جاری کوچیکم با برادر شوهرم دعواشان شده بود و جاریم زنگ زد پدر شوهرم و صدای جیغ کامل می اومد من رفتم توی آشپزخانه و خودم رو زدم به اون راه و اصلا در موردش حرف نزدم ول کن بابا قبلا سوال میکردم و کنجکاو میشدم ولی الان سر سوزنی برام اهمیت نداره