بچه ها خونواده همسر من وقتی اومدن خاستگاری دو تا واحد داشتن کنار هم قول واحد بزرگه رو دادن بعد عقد نظرشون کاملا عوض شد که ما تعدادمون بیشتر چجوری شما دو تا کوچیکه واستون واسه ما نه!!!!!موقع عروسیمون مادر شوهرم گف حتما باید عکاس فیلمبردار برادر من باشه وگرنه دعوا میشه گفتن فلان تالار رو نمیشه رزرو کنید خودشون تالار پسند کردن...شیربها گف رسم نداریم کلا ی فرش و تلویزیون گرفت کلی هم میگفت همینا رو هم رسم نداشتیم الان خاستگاری دخترش بوده منو که نگفتن فقط همسرم تنها و بدون اطلاع من رفته این بیش تر از همه آتیش زده به قلبم یعنی رفته اونجا دقیقا موقع اومدن مهموناشون به من پیام داد که خاستگاری خواهرمه آخر شب میام