نمی دانم این جا می آیی یا نه ... نمی دانم به یاد منی یا نه ولی ... من از یادت نمی کاهم ...
عزیز دلم
عشق هر گز نمی میرد....
عشق هر گز نمی میرد....
دوست خوبم...
دوست خوبم...
از وقتی فهمیدم هر روز به خودم می گم امروز دیگه باید باهات تماس بگیرم
باز نمی تونم
اصلاً نمی دونم چی می تونم بهت بگم
منو ببخش
دوست خوبم...
از وقتی فهمیدم هر روز به خودم می گم امروز دیگه باید باهات تماس بگیرم
باز نمی تونم
اصلاً نمی دونم چی می تونم بهت بگم
منو ببخش
گاهی آدمها چقدر از هم دور می افتن بدون این که بخوان ... میدونم که خیلی مشکلات داشتی ... امیدوارم به آرامشی نسبی رسیده باشی ...
آره سالی نمیمیره ولی میکشه آدمو ... تمام لحظه های آدمو ...
یگانه عزیزم... واقعا هیچ کلمه ای رو پیدا نمیکنم تا برای تسلی دلت بگم..... گاهی چقدر کلمات حقیر میشن....
فقط سکوت میکنم .... و میذارم اشکهام بار کمر شکن کلمات رو به دوش بکشن...
از خدا میخوام تا آرامش دلت رو بهت برگردونه..... میدونم تو هر جا باشی نگاه سام به دنبالته.... تو هیچوقت اون رو از دست ندادی ....اون همیشه کنارته و مراقبته....
پس به خاطر سام ، زندگی کن...شاد باش....شاد بمون....
فقط سکوت میکنم .... و میذارم اشکهام بار کمر شکن کلمات رو به دوش بکشن...
از خدا میخوام تا آرامش دلت رو بهت برگردونه..... میدونم تو هر جا باشی نگاه سام به دنبالته.... تو هیچوقت اون رو از دست ندادی ....اون همیشه کنارته و مراقبته....
پس به خاطر سام ، زندگی کن...شاد باش....شاد بمون....
ملودی نازنینم ...
فردا روز عاشق کشی ست ... عاشق کشی ...
و من دیدم که عشق رفت و عاشق ماند و بی تویی آغاز شد ...
و من دیدم که عشق رفت و عاشق ماند و بی تویی آغاز شد ...
یگانه جون نمیدونم چی بگم الان این تاپیک رو دیدم بغض گلوم نمیشکنه
خدااااااااااا واقعا بهتون صبر بده
خدااااااااااا واقعا بهتون صبر بده
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی
توی خواب گلهای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمی مونه
دیگه بیدار نمی شی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل رو زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمی تونستی بمونی
دلتو بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی میگه
میدونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی
توی خواب گلهای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمی مونه
دیگه بیدار نمی شی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل رو زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمی تونستی بمونی
دلتو بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی میگه
میدونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
الهی برای هر دوتون بمیرم
یگانه و ...
یگانه و ...
نمی دونم چی بگم فقط اشک اشک اشک
سلام یگانه جان............. اول بهت تسلیت میگم بعدش تبریک .........بخاطر روح بلندت... من یک سال پیش در یک تصادف پسر یک سالم رو در تولد یک سالگیش از دست دادم............. میدونم که چه درد بزرگی رو تا الان تحمل کردی............من که هرچی میگذره بیشتر نبودشو حس میکنم...... ولی میخوام یه چیزی رو بهت بگم البته با کسب اجازه......... راستش پسرم تقریبا هرشب میاد توی خوابم ولی روزایی که گریه میکنم نمیاد .........اخه بچه ها پاکن و جاشون در اغوش خدا .......با ناراحتی ما مادرا بچه هامون ناراحت میشن..............واقعا من اینو درک کردم که همه ی ما این دنیا رو ترک میکنیم ولی خدا کوچولوهامون رو ازمون گرفت چون نمیخواست توی این دنیای پست معصومیتشون از بین بره............. من یقین دارم که خدا جایی خیلی بهتر این دنیا اونارو به ما میبخشه............. با تشکر از تو مادر با گذشت........................
سلام یگانه جان............. اول بهت تسلیت میگم بعدش تبریک .........بخاطر روح بلندت... من یک سال پیش در یک تصادف پسر یک سالم رو در تولد یک سالگیش از دست دادم............. میدونم که چه درد بزرگی رو تا الان تحمل کردی............من که هرچی میگذره بیشتر نبودشو حس میکنم...... ولی میخوام یه چیزی رو بهت بگم البته با کسب اجازه......... راستش پسرم تقریبا هرشب میاد توی خوابم ولی روزایی که گریه میکنم نمیاد .........اخه بچه ها پاکن و جاشون در اغوش خدا .......با ناراحتی ما مادرا بچه هامون ناراحت میشن..............واقعا من اینو درک کردم که همه ی ما این دنیا رو ترک میکنیم ولی خدا کوچولوهامون رو ازمون گرفت چون نمیخواست توی این دنیای پست معصومیتشون از بین بره............. من یقین دارم که خدا جایی خیلی بهتر این دنیا اونارو به ما میبخشه............. با تشکر از تو مادر با گذشت........................
سلام یگانه جان............. اول بهت تسلیت میگم بعدش تبریک .........بخاطر روح بلندت... من یک سال پیش در یک تصادف پسر یک سالم رو در تولد یک سالگیش از دست دادم............. میدونم که چه درد بزرگی رو تا الان تحمل کردی............من که هرچی میگذره بیشتر نبودشو حس میکنم...... ولی میخوام یه چیزی رو بهت بگم البته با کسب اجازه......... راستش پسرم تقریبا هرشب میاد توی خوابم ولی روزایی که گریه میکنم نمیاد .........اخه بچه ها پاکن و جاشون در اغوش خدا .......با ناراحتی ما مادرا بچه هامون ناراحت میشن..............واقعا من اینو درک کردم که همه ی ما این دنیا رو ترک میکنیم ولی خدا کوچولوهامون رو ازمون گرفت چون نمیخواست توی این دنیای پست معصومیتشون از بین بره............. من یقین دارم که خدا جایی خیلی بهتر این دنیا اونارو به ما میبخشه............. با تشکر از تو مادر با گذشت........................
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز