از خرابکاری هایی که تو زندگی مشترک کردین بگین...........
امشب سایت چه بی روحه
سارا قیافتو اونوجوری نکن
عنوان رو بخون گفته واسه ی خنده
عنوان رو بخون گفته واسه ی خنده
خودم که یه بار مادر شوهرم مریض بود رفتیم عیادتش همسری بهم گفت که واسه مامانش سوپ درست کنم منم مشغول آماده کردن سوپ بعدش که آماده شد خواستم قابلمه رو از رو اجاق بردارم که چشمتون روز بد نبینه دسته قابلمه حرارت دیده بود از قابلمه جدا شد و سوپ هم وسط آشپزخونه ولو شد ............ باید مادرشوهرمو میدیدین کلا مریضیش از یادش رفت و ...........
بهانه اخمخ خوو من همینم
از خرابکاریات بگو، کیک یه وریه رو بگو
وای بهارررررررررررررررررررررررر اون لحظه چه حالی داشتی؟
بهانه وا منو خرابکاری؟
سلام..بهار.............. ای وای من
داشتم از خجالت آب میشدم بعدش هم که برگشتیم همه تقصیرا رو گردن همسری انداختم که چرا اصلا بهم گفت برم سوپ درست کنم..........محکوم هم شد....هاهاهاها
منم یبار سفره داشت عمم که به من گفت تو حلوا درست کن!!
منم با چه اعتمادبه نفسی گفتم باشه
خلاصه حلوا رو درست کردم توی مرجله آحر که داشتم توی ماهیتابه بقچه میکردمش یهو حلوا ها پرت شدن رو زمین!!!
منو میگی برای اینکه کسی منو نبینه نمیدونم چجوری حلوا به اون داغی رو از روی زمین جمع کردم و ریختنم توی ماهیتانه!!......
منم با چه اعتمادبه نفسی گفتم باشه
خلاصه حلوا رو درست کردم توی مرجله آحر که داشتم توی ماهیتابه بقچه میکردمش یهو حلوا ها پرت شدن رو زمین!!!
منو میگی برای اینکه کسی منو نبینه نمیدونم چجوری حلوا به اون داغی رو از روی زمین جمع کردم و ریختنم توی ماهیتانه!!......
سلام آدرا جون...
مادر
وای مادر حتما همون رو هم به خوردشون دادی؟
اره خوردن همرو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز