من خودم با داداشام خیلی دعوا میکنم تا جاییکه حتی گاهی احساس میکنم ازشون متنفرم. اما بعد تو مشکلات به تنها کسی که رو میندازم پدر و مادر و برادرای خودمه که در نهایت کمکم میکنن.
حضرت علی یه جمله داره که میگه انسان هرگز از قوم و خویش بی نیاز نخواهد شد.
پدرم وعموم سر مسایلی با هم قطع رابطه بودن و سایه ی هم رو با تیر میزدن. بعد عموم دچار یک تومور مغزی شد که دکتر گفته بود اگه به موقع عمل بشه خوب میشه. حدودا 15 سال پیش چند میلیون پول میخواست. پول زیادی بود. عموم به همه ی غریبه ها رو انداخت ولی هیچکس اون پول رو بهش نداد. اگه عمل نمیکرد می مرد. بعد در نهایت مجبور شد بیاد پیش بابام. بابام هم با اینکه دل خوشی ازش نداشت تمام پول عملشو داد. جالب اینجاست چند سال بعد دوباره با هم دعواشون شد و الان باز هم با هم قهرن
ولی تو مشکلات بالاخره فامیل به داد آدم میرسه نه غریبه ی تو خیابون.
به همین خاطر میگن فامیل گوشت همو میخورن ولی استخوون هم دور نمیندازن.