2777
2789
عنوان

تجربه رویایی 2

| مشاهده متن کامل بحث + 123925 بازدید | 980 پست

🔴🔴🔴البته من خیلی مواظب بودم به بد دلی مبتلا نشم چون همانطور که قبلا گفتم اکتسابی هم هست و اگه حتی سعی کنید اداشو در بیارید بازم امکانش است که بهش دچار بشوید پس قوی بودن و مراقب بودن هم لازمه و مهمه ... من کم کم پیشرفت کردم و بهانه ها و ایرادها رو به رفتار شوهرم کشاندم 


مثلا چرا اینقدر با دختر خالت گرم گرفتی ؟چرا با اون خانم حرف میزدی ؟اگه همسایه اومد دم در خانم بود منو خبر کن خودت نرو دم در و....خیلی از این صحبتها و کم کم به رنگ لباسش و مدلشون هم گیر میدادم ...شوهرم خیلی اذیت میشد و تمام مواردی که من گذرانده بودم رو داشت تجربه میکرد گرچه بحث بین ما بیشتر شده بود ولی من باید ادامه میدادم ...شوهرم خیلی مقاومت نمیکرد و تا اونجایی که میشد اعتراض نمی کرد و به حرفام و درخواست هام گوش میداد ...حالا اخلاق خودش خیلی بهتر شده بود و منو آزادتر گذاشته بود کم کم احساس میکردم دارم راحت میشم و زندگی داشت روی خوشش رو نشانم میداد  ....در کنارش خیلی باهاش حرف میزدم یه جور شستشوی مغزی و یا درمان فکرهای بد ...✔✔✔مثلا میگفتم مهم منم اصل منم تا من نخوام هیچ کس نمیتونه ضربه ای به زندگیمان بزنه و من انتخاب اول و آخرم تو هستی و ....خیلی از این حرفا و از اون طرف هم روی خودم کار میکردم 🔴🔴🔴✔✔✔استرس و نگرانی از عکسالعمل شوهرم رو از خودم دور کردم با گفتن جملات خوب و اینکه منم حقی دارم چرا باید ترس داشته باشم از یه برخورد عادی و یا وقتی من کاری نکردم چرا باید نگران باشم ؟پس خودمو تو موقعیت هایی که شوهرم حساس بود قرار میدادم و با ظاهری قوی پیش میرفتم 


مثلا شوهرم از برخورد من با مردها مخصوصا جوانترها و اگه خوشتیپ هم بودن ناراحت میشد 


حالا اگه طبق آداب و معاشرت تعارف یا حرفی زده میشد این ناراحت شدن بیشتر بود و حتی نسبت به پسرهای فامیل خودم 


✔✔✔اشتباه من این بود که بخاطر خوشایند شوهرم حتی احوال پرسی عادی رو هم نداشتم باهاشون و یا خیلی سرد جوابشان رو میدادم و این به شوهرم این اجازه رو داد که بیشتر ایراد بگیره 


من دیگه به صورت عادی برخورد میکردم و حتی خنده و شوخی هم داشتم باهاشون و وقتی شوهرم میرفت تو قیافه اصلا اهمیتی نمیدادم و وانمود میکردم متوجه نشدم که قیافه گرفتی و دلخور شدی و بجای ناز کشیدن هی گفتن اینکه چی شده؟ چرا تو خودتی ؟و....فقط عادی برخورد میکردم و زندگی خودمو داشتم و در کمال تعجب میدیدم شوهرم کم کم رفتارش برمیگشت و خوب میشد 

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

✔✔✔اشتباه دیگرم این بود که هر وقت بهم شک میکرد و یا حرف بدی میزد از بد دلی من خودزنی میکردم (البته منظورم جسمی نیست )و یا بجای حل مشکل شوهرم صورت مساله رو پاک میکردم ...حالا مثال میزنم :یک دفعه توی خونه تاپ و شلوارک پوشیده بودم که برادرم اومد خونمون ...شوهرم رفت اتاق و صدام کرد من رفتم گفت حواست هست چی پوشیدی ؟گفتم آره چطور ؟گفت جلو داداشت با تاپ و شلوارک ؟بهش گفتم مشکلی نیست ما کلا اینجوری جلو هم هستیم و مشکلی نبوده ....شوهرم تمام مدت مهمونی به من اخم میکرد ولی با برادرم گرم میگرفت و ناراحتیشو نشون نمیداد ولی بعد از رفتن برادرم دعوا راه انداخت و منم هر دفعه دعوای اینجوری میشد 


که بیشتر سر لباس بود اون لباس رو مینداختم دور و یا مثلا رژ و یا ....هر چیزی که میشد  دور انداخت ...تا شوهرم یکم آروم بشه ولی در واقع این کار من اشتباه بود و به رفتار نادرست شوهرم دامن میزد و از یه زمانی دیگه چیزی رو دور ننداختم که هیچ بلکه دوباره ازش استفاده میکردم

حتی اگه از رفتارم با دیگران ایراد میگرفت رابطه رو قطع نمی‌کردم و رفتار عادیم رو ادامه میدادم وبه شوهرم  نشون میدادم عیب از لباس و...نیست عیب از طرز فکر اشتباه خودش هست 


🔴🔴🔴بیشتر زنها و دختران ما که ازدواج میکنن فکر میکنن شوهر هیچ وقت نباید ازشون دلخور بشه 


و یا مدتی تو خودش باشه و زنها باید همیشه تغییر بدهند خودشونو تا شوهر راضی باشه 

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

اییییین اشتباهه محضه و باعث خیلی از سرخوردگیها و کینه و دلخوری زن در آینده میشه و این فکر اشتباه از آموزه های اشتباه گذشتگان میاد


همون جمله معروفی که میگن شوهر خدای زن هست


همون که میگن رضایت شوهر رضایت خداست 


همون که میگن اطاعت از شوهر رضایت خداست ...چون شوهر میره بیرون کار میکنه و پول میاره، حق داره تو رو از خیلی از حق و حقوق قانونیت محروم کنه 


و در آخر عشق و وابستگی افراطی خانمها به شوهرو نادیده گرفتن خودشون بانی تمام مشکلات در آینده میشه 

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

خوب حالا بریم مقداری جملات برای شستشوی مغزی شوهر براتون رو کنم 😁(البته همش در جهت اصلاح فکر و رفتار عادلانه در خانه هست و اصلا جنبه سواستفاده ندارن )***


یه موردی که من از گفتنش خیلی سود بردم این بود که وقتی محبتی میکرد مخصوصا خرید مخصوص برای خودم یا بچه ها... کنارش می‌نشستم و به دور دست ها خیره میشدم اگرم تو خونه بودیم که نمیشد به دور دست ها خیره بشم به خودش خیره نگاه میکردم 😁 بعد یه آیه از خودم در می آوردم (خدا منو ببخشه )میگفتم میدونی با این کارت چقدر حس رضایت و خوشی رو تو دل من و بچه ها گذاشتی خدا برای این مردهایی که چنین حسی رو تو دل زن و بچه ایجاد کنن گفته بهشت لایقشونه و تو زندگی برکت میده به این گونه مردها و دست به هر چیزی بزنن طلا میشه چون خوشنودی زن و بچه رو فراهم کردن و تازه یه جایی هم گفته اگه زن در حق شوهرش دعا کنه شوهرش حتما موفق میشه پس منم هر وقت خوشحالم کنی دعا میکنم به هر چی میخوای برسی ...این جملات بالا رو هر چند وقت یکبار میکردم تو ذهنش مثل دارو و واقعا تاثیرش رو میدیدم ...😄😄👌👌👌


🔴🔴🔴یکی از موردهای دیگه راحت شدن در نوع لباس پوشیدن و بیرون موندن موهام بود که یکی از حساسیتهای مهمش بود و مرتب اذیت میکرد ...اول به حرفش گوش دادم تا آروم بگیره و دلش امن بشه ولی شروع کردم حرف زدن باهاش نه اینکه شبیه غر باشه و یا تذکر فقط تو مواقع مناسب حرف میشد منم استفاده میکردم حتی توی جمع و به شوهرم میگفتم موی زن با مرد فرقی نداره و یا من اصلا مو رو حجاب نمیدونم (✔✔دوستان اینا نظر شخصی هست و فقط مثال زدم که بهتر روش کار رو یاد بگیرید)))))و بجاش میگفتم من به نشون ندادن جاهای خصوصی بدن اعتقاد دارم و نپوشیدن لباس بدن نما و گرنه بقیه موارد مهم نیستن کم کم دیدم خودشم بعضی جاها ابراز میکنه و نظرش در مورد موی زنها فرق کرده و اونم میگه بین زن و مرد نباید فرقی باشه 🔴🔴🔴این حق مساوی بین زن و مرد رو من از اول باهاش حرف میزدم چون این مورد رو اول اینجوری قبول نداشت و هر چیزی میشد میگفت من مردم ولی الان از حق برابر میگفت 👌👌


✔✔✔✔نکته ::هیچ گاه مخالفت خودتو همون لحظه و یا جلو بقیه با شوهرت نداشته باش و ابراز نکن فقط سکوت کن با یه لبخند ملیح به شوهر ولی نه مخالفت و نه جواب مثبت و موافق ☝☝


✔✔✔✔نکته ::باید دقیق و ریزبین باشید و در هر مورد که دارین روی شوهر تون کار میکنید نکته های مهمی رو پیدا کنید و ازش استفاده کنید مثلا در مورد بیرون بودن مو من یه موردی رو از شوهرم فهمیدم


که درسته دوست نداشت من موهام بیرون باشه ولییی از هد بند و یا توربان امروزه خیلی بدش میاد و من وقتی فهمیدم هر وقت ایراد موهامو میگرفت بهش میگفتم من بدم میاد روسری یا شالم جلو بکشم


من حاضرم هد بزنم یا توربان استفاده کنم ولی روسری رو جلو نکشم شوهرم هم که از هد بدش میمومد میگفت لازم نکرده زشته اینجوری خوشم نمیاد ....این حرف منم روش تاثیر داشت و ایراد گیری رو کم کم گذاشت کنار 


🔴🔴🔴همانطور که خوندید من در هر مورد از چند جهت روی شوهرم  کار میکردم تا نتیجه کامل و قطعی بگیرم پس به یه روش بسنده نکنید 👌👌

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

برنامه من خوب پیش میرفت و من گاهی برای یاد آوری به شوهرم که قبلا چجور بودم و نسبت بهش چقدر راحت میگرفتم چند روز بی خیال میشدم و کاری بهش نداشتم و وقتی طعم آزادی رو میچشید دوباره شروع میکردم و ایراد گرفتن رو ادامه میدادم و حتی وادارش میکردم که لباس یا شلواری که خیلی بهش میومد رو بره عوض کنه یا مثلا تیشرت مارک و گرونی رو که گرفته بود رو اجازه نمیدادم بیرون بپوشه بخاطر رنگ قرمز و شادش ...احساس میکردم داره حال منو درک میکنه چون گاهی خیلی عصبی میشد ولی هیچی نمیگفت و حتی یکبار التماس کرد اجازه بدم ولی جوابم نه بود و بهش یاد آوری کردم که خودت چقدر از لباسای منو پاره کردی یا اون چیزی که دوست داشتم رو نخریدی یا بخاطر رنگش نزاشتی بپوشم الان تو هم تحمل کن ....


کم کم دلم به درد میومد حتی الان که تو جایگاه خوبی بودم ولی بازم اذیت میشدم از این نوع رفتار ولی چاره ای نبود اشکان خودش مجبورم کرده بود که به این روش دست بزنم ...اشکان هر روز از نظر بد دلی بهتر میشد و درست همون زمانها بر اساس یه سوء تفاهم تهمت بدی بهم زد و برای اولین بار علنی بهم گفت که به اون شخص فکر میکنی و اون جوانتر از منه و خارج زندگی میکنه(اون شخص قبلا خواستگارم بود و من جواب رد بهش داده بودم )  و....اون شب دعوای بدی کردیم و اون شب کزایی تصمیم بدی گرفتم چون بدون اشکان نمیتونستم و با اشکان هم باز نمیتونستم .... من دست به کار خطر ناکی زدم ولی بخواست خدا جان سالم بدر بردم ...به اشکان هم شوک بدی وارد شد و خیال کرد منو برای همیشه از دست داده ...میدونید من اعتقاد دارم آدما تاوان گناهانشون رو تو همین دنیا پس میدن منم بخاطر ناشکری که کردم خیلی عذاب کشیدم و چندین ما طول کشید تا تونستم درست راه برم و سلامتی کامل خودمو بدست بیارم ولی هر روز خدا رو بخاطر زنده موندنم و کنار پسرم بودن شکر میکردم ازاینکه خداوند با وجود کار بدم, من و زندگیمو بخشید ....وجودشو بیشتر حس میکردم وبه یه وجه جدید از زندگیم دست پیدا کردم اونم وجود خدا کنار خودم و تمام لحظاتم 😍😍😍...خوب دوستان گلم دیدید که من اشتباه داشتم و مرتکب گناه بزرگ خودکشی هم شدم  ولی باز برگشتم سمت زندگی بسیار قویتر چون الان خدا رو کنار خودم داشتم البته خداوند همیشه کنار بندگانش هست ولی ما هستیم که ازش غافل میشیم ..

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

بعد از یکسال از اون ماجرا من دوباره باردار شدم ....یادم رفت بگم که اون بد دلی رو گذاشته بودم کنار ولی گاهی کارهایی رو انجام میدادم و تازه شوهرم هم متوجه شده بود که من از قصد این بد دلی رو اجرا کردم و همیشه میگفت میدونم تو ازم کینه و زخم داری تو دلت و داری تلافی میکنی ....اشکان خیلی عوض شده بود حتی در مقابل تلافی من هم سکوت میکرد و بهم میگفت من اشتباه کردم امیدوارم یه روزی بتونی منو ببخشی ......وقتی فهمیدم بچم دختره خیلی دلگیر شدم فقط بخاطر اینکه بعدا امکان داره مثل من و یا خیلی از زنهای اطرافم آسیب ببینه تا چند روز دمغ بودم ولی شوهرم عاشق دختر بود و وقتی فهمیده بود مرتب ذوقشو میکرد و وسایل دخترانه و عروسک میخرید ....ولی با خودم قسم خوردم هم خودمو قوی کنم و هم دخترم جوری بار بیارم که مستقل و با اعتماد بنفس بالا باشه و زندگی خودشو در گرو عشق جنس مخالف نبینه و اولویت اول زندگیش خودش باشه و هدفش ... برای این کار باید از خانواده کوچک خودم شروع میکردم پس از اون روز هدف جدیدم مشخص شد و دستم گذاشتم رو شکمم و به دخترم قول دادم تا اومدنت, پدرت کامل خوب میشه و بعدشم با یه مادر قوی و پدر دلسوز و حامی بهترین زندگی رو برات میسازیم ...یه اخلاق بد دیگه ای که شوهرم داشت و هنوز درست نشده بود واکنشش در مقابل مزاحمت ها بود و من تصمیم گرفت اینم یکبار برای همیشه حلش کنم و وقتی یه مزاحم تلفنی داشتم و شوهرم واکنش بدی نشون داد منم لج کردم گفتم باید پیگیر باشی  و بفهمم کیه و هر چی شوهرم گفت مهم نیست من قبول نکردم ....گرچه ضربه بدی بود و یکی از نزدیکترین اشخاص بود که عامل مزاحمت بود ...ولی باعث شد شوهرم از اون به بعد بیخیال بشه و تا به امروز این مزاحمت ها  فقط موجبات خنده ما رو فراهم میکنن و راحت بدون متهم کردن دیگری می‌گذریم ازشون ...البته در این بین شوهرم هم مزاحم داشت ولی من طوری رفتار کردم که یاد بگیره که خودش تو این مواقع باید چجور باشه و اینکه اگه کسی مزاحم ما میشه به هر طریقی,, مقصر ما نیستیم... 

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

نکته مهم 🔴🔴🔴:


من تو پست هام خیلی نوشتم که قوی شدم یا قوی بودن لازمه حالا میخوام رکن اساسی و رمز اصلی رو بهتون بگم ...خیلی از شماها که ازدواج کردین گرچه مستقل از پدر و مادر شدید ولی در واقع بخاطر طرز فکر اشتباه اسیر زندگی با یه مرد شدید ...البته تصمیم به ازدواج اشتباه نیست ولی اینکه تمام وجودت و زندگیت رو به شوهر و زندگی شوهرت تبدیل کنی اشتباه هست حالا بهتون میگم تا بدانید زن قوی بودن مخالف با زندگی مشترک و کنار یه مرد بودن نیست 


شما ازدواج میکنید که شریک زندگی پیدا کنید ولی بعدش خودتون و زندگیتان را بهش میدید و دیگه شریک شما نیست صاحب تام شما و زندگی و احساسات شما میشه و اینجاست که با یه حرکت تند و بد و یا خیانت زن ها نابود میشن که بیشتر یا خودکشی میکنن یا مرد رو میبخشن و اسمشو میزارن عشق ...در صورتی که چاره ای ندارن چون شریک زندگی نداشتن رییس داشتن و خودشون شریک چیزی نبودن و فقط فرمانبر هستن پس تنها راه بقا سازش  هست ...پس همه چیز رو با هم قاطی نکنید 


اگه جدا ولی در کنار هم قرار بدید حتی اگه تکه ای از زندگی اشکال پیدا کنه آسیب جدی نخواهی دید و قابل جبران و تحمل هست و اگه بتونید خود دار و مستقل و واقعا اشتراک رو در زندگی داشته باشید اینجوری اون اتفاق سرد شدن روابط ...و یکنواخت شدن روابط و حس راحتی برای مرد که باعث میشه به خودش حق بده هر رفتاری رو بکنه تو زندگیتان, هیچ وقت ایجاد نمیشه ...


من نیز این اشتباه رو کردم ولی از یه جایی دیگه خودمو جمع کردم و الان شوهرم میدونه که با تمام عشقی که بهش دارم زندگی و هدفم و عشق به شوهر و شخصیت مهم خودم و بچه ها ...همه جدا ولی کنار هم هستن ...یعنی اگه خطایی کنه راحت کنار گذاشته میشه مثل یه برگ کاغذ از دفتر زندگیم ....پس ببینید گفتم شوهرم همه اون دفتر زندگیم نیست فقط برگی از اون هست ...این بی وفایی و دوست نداشتن نیست من تمام عشقم رو به شوهرم دادم نه تمام زندگیم رو ....✔✔✔حالا اگه تمام هدف و زندگیتان را شوهرتون قرار بدید چی میشه؟شما چقدر آسیب پذیر میشید ؟؟؟؟!!!خودتون فکر کنید به جواب های عالیی خواهید رسید 

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴

تاپیک رو باز میزارم تا با هم تبادل نظر داشته باشیم و البته پستهایی  هم خواهم گذاشت در ادامه موضوع تاپیک ولی درخواستی دارم از شما دوستانم 

✔✔✔درخواست دوستی نمیپذیرم و بابت این ازتون عذر میخواهم 🙏🙏

✔✔✔غیبت بدگویی نداریم ...حرف خصوصی با هم و احوال پرسی رو توی پی وی انجام بدید چون پست ها و صفحات الکی زیاد میشه 

✔✔✔اگه کسی اومد تو تاپیک حرفی زد و یا بی احترامی کرد لطفا لطفا جواب ندید ...دفاع نکنید ..ریپلای نکنید فقط بگذرید 

سوالاتتون کوتاه باشه و مسائل اساسی و مهم رو بازگو کنید 

از همکاریتون و اینکه کنار ما هستید متشکرم 🙏💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

من با پذیرش ارزنده ترین آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.😍😍تجلی نیروی بالقوه من موجودیت مرا معنا میبخشد.و کائنات و نیروی های یاری دهنده خداوند همه در جهت رسیدن من به آرزوهایم همسو شده اند 💫✨💫✨

سلام به رویای عزیز❤

مهربانو من متاسفانه اخلاق بدی که دارم سریع گریم میگیره و این برام خیلی سخته دوست ندارم دیگه گریه کنم

برای خودم چالش ۴۰روزِ گذاشتم و میخوام اساسی ازبین بره

میشه راهکار شمارو بدونم؟


خدایا شکرت بابت تمام نعماتت...❤❤❤❤

سلام رویا جان 💐 خوشحالم ازینکه تاپیک و باز گذاشتین ...عزیزم من ازتون راجع به خودم میخواستم سوال بپرسم  اگه امکانش هس راهنماییم کنید تا از گیجی دربیام..اینکه ادم دقیق منظم با انضباط راستگو رازدار هستم  و خیلی مراعات میکنم و اهله غیبت کردن نیستم از لحاظ ظاهری هم خوبم و مد روز هستم اما هیچ وقت نه در جمع مدرسه نه خوابگاه نه دانشگاه نه همکارا نه دوستان نه خانواده محبوب نیستم ...منظورم اینه که حرفاشونو بهم نمیگن یا نظر خواهی نمیکنن جایی میرن بهم نمیگن و ...راستش ازین موضوع ناراحتم و هر چییییی فکر میکنم نمیدونم مشکلم چیه ...دلم میخواد مشکلمو پیدا کنم و برطرف کنم ولی اصلا نمیفهمم مشکلم از کجاس😢

سلام به دوستای عزیز مخصوصا رویا بانوی گرامی💖 

مشکل همسرم تو بد دلی مشابه شماست. منم تا الان سعی نکردم کمش کنم یا رفعش کنم هر جاو هر طور اون خاست همونجور شدم... الان فهمیدم چقدر اشتباه کردم. به نظرم راهکار هاتون خیلی خوب هستن قصد دارم عملیشون کنم... مشکل من اینجاست من چادری ام. ولی با نهایت احترام به چادر واقعا گاهی اوقات خیلی دستو پاگیر هست و شلخته ام میکنه. میخام بعضی جاها با سیاست و رضایت همسرم نپوشم اگر راهکاری دارید لطفا راهنماییم کنید 

جان جانانم💗💕

سلام رویا جان من باز مزاحم شدم مستقیم برم سر اصل مطلب که وقت شما و دوستان گرفته نشه.
همسر من سه ماهی میشه برگشت اوایل که جنگی رفته بود و داشت خط و نشون میکشید برام بعد به کمک شما تونستم برش گردونم  ولی واقعیت رویا جان می‌خوام کاری کنم که شرمندگی کاری که با زن و بچه اش کرد تا آخر عمر باهاش باشه فقط نمی‌دونم چه جوری شروع کنم و جمعش کنم که نه سیخ بسوزه و نه کباب . 
و دومین مشکل که خیلی ازش شنیدم و باز یه جواب دندان شکن می‌خوام بهش بدم اینه که چپ راست میگه تو زن همراه نبودی باور کن رویا جون من هم قانع بودم که می‌دونم اشتباه کردم هم اینجا کار کردم کمک خرجش شدم همین دوستای خارجکیم منو هر وقت می‌بینند میگن سوپر مامان ولی از نظر همسرم من هم تنبل هستم هم همراه نیستم  میگه اگه همراه بودی باید مثل من تو فکر خرید خونه باشی تو فکر ارتقا شغلت باشی و....

سلام رویا جون حرفای شما واقعا برام از صدتا مشاور مفید تر بود

و رابطمون رو خیلی بهتر کرده

شوهر من به لباس و ظاهر و بیرون رفتن و حجاب اصلا گیر نمیداد بلکه خییییلی تهمت میزد تهمت های وحشتناک

وبارها اینکارو کرد، الان به شدت پشیمونه و مدام معذرت خواهی میکنه و میخواد ببخشمش ولی....

من کینه بدی به دل گرفتم، مدام فلش بک میزنم به اتفاقات گذشته و نسبت بهش بی رحمانه رفتار میکنم حتی وقتی میفهمم حالش بده رفتارمو  بدتر میکنم، تو گذشته گیر  کردم

من دختر خیلی رئوف و مهربونی هستم ولی با شوهرم تبدیل به یه شمر به تمام معنا شدم و این کینه بیشتر از همه خودمو اذیت میکنه

سلام رویا عزیز 

یه سوال داشتم شما تونستی پدرت رو ببخشی 

و اگه تونستی چطور  

ممنون میشم پاسخ بدید 

 به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر مهربان💖 شکر و سپاس مخصوص خداوندیست که پروردگار جهانیان است💖 مهربان تر ین مهربانان است 💖مالک روز جزاست💖 تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم💖 ما را به راه راست هدایت فرما💖 راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای و نه کسانی که بر آنها خشم گرفته ای و نه گمراهان💖 

یه چیزی هم بگم خیلی تو گذشته گیر کرده مرد من ندیده بودم اینقدر کینه ای باشه میگه آره هی میگفتی طلاق میگیری آره یادته رفتیم مسافرت به حرف من گوش ندادی بهمان چیز و خریدی ... واینم  بگم رویا جون درست حسابی که روحیه نداشت این شش ماهی هم که رفت تنها زندگی کرد گل بود به سبزه نیز آراسته شد افسرده تر شد هر چند قرص میخوره این بیماریش هم میندازه گردن من که تو من و مریض کردی...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792