شوهرم هیچ جوره بهم نزدیک نمیشه تازمانی ک اعتراض کنم.بعدازبارداری وزایمانم شوهرم ازاین روب اون روشده.بهم نزدیک نمیشه.میرم پیشش بغلم نمیکنه.همش دوس داره ازم دوری کنه.نمیدونم چش شده.بخدادارم باگریه مینویسم.
لباسای خوب می پوشم ارایش میکنم.اصلاانگاربراش مهم نیس...
چندباری نشستم گریه کردم قول داد که خوب بشه دوروزوانمودکردکه مث قبله.بعدش بازهمون اش وهمون کاسه...
دوس دارم بزارم برم بلکه یکم ب خودش بیاد.ولی بچموچیکارکنم.برم ب خانوادم چی بگم.بگم التماس شوهرمومیکنم بغلم نمیکنه.
یادم نمیاداخرین رابطمون کی بوده. اونم ب درخواست من بوده.
میرم بغلش میشینم همش سعی میکنه خودشوبکشه کنارک یه وقت نگم بغلم کن.
افسردگی گرفتم.همش میگم اگ برم بچم چی میشه پس.طاقت دوریشوندارم