2777
2789

هفت ساله ازدواج کردیم.چندسالی میشه بهم دوستدارم نگفته.حتی چندسال میشه که ببخشید ازم لب نگرفته حتی تو رابطه.همش بداخلاقه.همش دنبال کوچکترین حرف یا بهانس برا دادو بیداد و دعوا.دیگه برامون عادی شده.امکان نداره پیش هم باشیم و دعوانکنیم.دیگه واقعا همدیگه رو نمیفهمیم.البته بیشتر اون.چون روزایی میشه که من میگم هرچی گفت هیچی نمیگم تا باهم خوب باشیم.ولی از زیرسنگگ شده یه چی برا دعوا پیداکرده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هیچ جا دوسنداره منو ببره.هیشه دوسداره تنها بیرون بره.حتی وقتایی با فامیلا میریم بازار به مردا میگه سریع خرید خانمارو راه بندازیم برسونیمشون خونه خودمون بیایم بازار بگردیم😥این وقته که من تو فامیل خورد میشم

بنظرت واقعا دوست داره ؟ یا پای نفر سومی در میان نیست من که شک دارم فکر میکنم این شوهر شما جای دیگه ا ...

والا یه گوشی ساده داره.تا حالام چیزی ازش ندیدم.دیگه نمیدونم چیکار کنم خوب؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792