نگاه پنجم
2 تا 4 سالگی
سن لجبازی بچه?هاست
دکتر میترا حکیمشوشتری/ فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
اصولا مادران هنگام غذا دادن به کودک بیشتر او را کنترل میکنند و میخواهند به بهانههای مختلف به او غذا دهند. حواس او را پرت میکنند یا حین غذا دادن، با او بازی میکنند یا مرتب برای غذا خوردن او را تهدید میکنند. در واقع به نوعی کودک را هیجانزده میکنند. این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که مادران در مقابل غذا دادن به کودک انجام میدهند. مبحثی وجود دارد به نام ریتم فیزیولوژیک. ریتم فیزیولوژیک که با هیجان در ارتباط است به معنی آن است که افراد به طور طبیعی گرسنگی و خستگی را تجربه میکنند. اگر ما به طور معمول کودک را از نظر هیجانی تحریک نکنیم، او خود متوجه گرسنگیاش میشود اما وقتی با تحریکهای مختلف و تهدید حتی تشویق زیاد کودک را هیجانزده میکنیم این کار با ریتم فیزیولوژیک او تداخل میکند و مانع از این میشود که کودک ادراکی از گرسنگی خود داشته باشد.
بچهها در سنین 2 تا 4 سالگی به طور طبیعی لجباز میشوند و غذا نخوردن میتواند پاسخی باشد به کنترلی که بزرگترها به آنها دارند. بزرگترها میخواهند قدرت خود را نشان دهند و کودک را محدود میکنند و بچه هم با غذا نخوردن در مقابل رفتار بزرگترها میایستد و با خشم به آنها پاسخ میدهد.
خب در این موارد بهترین اقدام این است که فردی دیگر به کودک غذا دهد، فردی که رفتار مادر را تکرار نمیکند و هیچ محرکی وارد غذا خوردن کودک نمیشود و زمان غذا خوردن فقط برای غذا خوردن است.
این مشکلات گاهی برای مادران شاغل پیش میآید یعنی مادر به این دلیل که مدت بیشتری بیرون است اگر احساس گناه داشته باشد، سعی میکند به طور جبرانی به کودک خود بیشتر غذا دهد و این رفتارهای هیجانی بیشتر به کودک القا میشود. مادر برای اینکه میخواهد کمبود محبت را جبران کند با غذادادن زیاد به او به نوعی خود را آرام میکند. البته این مشکل گاه در مادران خانهدار هم دیده میشود. مادران خانهدار به دلیل اینکه تمام هم و غمشان مراقبت از کودک است توجه زیادی به مساله غذاخوردن کودک دارند و بیشتر به آن حساس هستند. همین مساله سبب بدغذایی یا بیمیلی به خوردن غذا در کودک میشود. بنابراین بهتر است برای دورهای از فردی دیگر بخواهیم که به کودک غذا دهد. همچنین بهتر است تعداد وعدههای غذا را زیاد و حجم آن را کم کنیم. در کودک بیاشتها یا کودکی که میل به غذا ندارد، اگر غذای زیادی به او بدهیم از خوردن کنارهگیری میکند. بهتر است به نوعی احساس توانمندی را در تغذیه به کودک القا کنیم. بعد از یک سالی بهتر است به کودک اجازه دهیم خودش در کنار مادر و در ظرف غذای جدا غذا بخورد و به هدف بازی نباید به او غذا داد. در عین اینکه خودش با دست غذاهای کوچک و انگشتی که امکان پرتاب کردن آن وجود ندارد، غذا میخورد، مادر یا مراقب هم میتواند به او غذا دهد.
قرار دادن کودک در یک گروه و در جمع کودکان دیگر در بهتر غذا خوردن او موثر است اما این موضوع در کودکان بزرگتر صادق است. برای کودک 20 ماهه و حدود این سن هنوز قرارگیری در جمع و بودن با سایر کودکان همسن و سال معنا ندارد. بنابراین نمیتوان گفت که غذا خوردن گروهی در بهتر غذا خوردن او موثر باشد.
آنچه مهم است آن است که بچه کمکم باید متوجه شود غذایی را که پیشروی اوست باید بخورد و نمیتواند به هر قیمتی که خواست بازی کند و سپس غذا بخورد. همچنین کودک باید بداند که غذا خوردن یا نخوردن او سودی برای دیگران مخصوصا مادر ندارد. در عین حال مادر باید خود را کنترل کند تا کودک نتواند با غذا نخوردن هیجانات مادر را دستکاری کند. کودک نباید حس کند مادرش بابت غذا نخوردن او نگران میشود.