مادرشوهر بنده خدای من برادرش فوت کرده بود اصلا تو مراسماش به من نمیگفت بهش میگفتم چرا بهم نگفتین میگفت تو بچه کوچیک داری سخته ولش کن هستن اینجا
نیکی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند، واسه چی اینهمه کار می کنی
وای چه ربطی به بدشانسی داری بقیه باهات جوری رفتار میکنن که خودت اجازه میدی
شوهرت نیست چه بهتر بهونه هم نداری بعدا دعواتون میشه بشین اصلا هم محل نزار اگه دیدی نمیتونی روت نمیشه داشو محل رو ترک کن
هیچی دخترتو بغل کن کار نکن بعضی وقتها بگو دوست دارم کمک کنم ولی بچه نمیزاره
خب چی بهشون بگم آخه
دخترت چند وقتشه؟ همونو بهونه کن.
به خدا یبار اینجور کردم سه روز نیامدن به منو بچم سر بزنن منم که شوهر خان دستور داده نرو بیرون خرید نه نون داشتیم نه آب
واآآااا خوبه بچه داری بهترین بهانه .تازه من اگه بچه هم نداشتم خوب میتونم بهانه جور کنم .بگو سرم درد گرفت بگو یه دفعه فشارم اومد پایین بشین یه کم .یعنی چی اینهمه آدم اونجان یک نفر همه کارا رو بکنه مگه کلفتشونی
چرا دخترتو بهونه کنی؟!رک برگرد بگو من به اندازه خودم کار کردم حالا نوبت بقیه است.
هفت ماهشه خیلیم بغلیه
یعنی تو باید منتظر بشینی تا اونا برات نون بیارن
بچه به این کوچیکی!!!!! خب بگو وقت شیرشه، باید جاشو عوض کنم. بچه بیقراره... هزار تا بهونه میتونی بیاری عزیزم...
اگه الان دخترتو بهونه کنی بعدا که بزرگ شد چیرو میخوای بهونه کنی؟؟؟راحت حرفتو بزن.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز